آزار بهائیان در ایران؛ سرکوب سیستماتیک در سایه سکوت جهانی

آزار بهائیان در ایران

آزار بهائیان در ایران نمونه‌ای آشکار از نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر است؛ در ايران، بهائیان بزرگ‌ترین اقلیت دینی غیرمسلمان‌اند که دهه‌ها هدف سرکوب، تبعیض و محرومیت‌های ساختاری قرار گرفته‌اند. داستان خانواده «ولی» نمونه‌ای گویا از چهار دهه نقض پیوسته حقوق شهروندی به دلیل باور دینی است.

آزار بهائیان در ایران؛ روایت تبعیض ساختاری و سرکوب مذهب

یآزار بهائیان در ایران سابقه‌ای طولانی و ساختاری دارد؛ سرکوبی که تنها به تبعیض‌های اداری و محرومیت‌های آموزشی محدود نمی‌شود، بلکه در مواردی به خشونت مستقیم فیزیکی و قتل نیز می‌انجامد. نمونه‌ای دردناک از این واقعیت، داستان افشین ولی، کودک ۱۲ ساله بهائی است که در خردادماه ۱۳۶۹ در روستای حسین‌آباد از توابع شهرستان نظرآباد استان البرز، قربانی مستقیم نفرت‌پراکنی مذهبی شد. دو جوان محلی، تحت تأثیر تبلیغات و آموزه‌های روحانیون و امام‌جمعه منطقه که به‌صراحت از «نجاست» بهائیان سخن می‌گفتند، افشین را موجودی «غیرانسان» و «خون‌مباح» تلقی کردند و او را به طرز فجیعی به قتل رساندند. آن‌ها پس از ارتکاب جنایت، پیکر بی‌جان او را در چاه قنات انداختند تا اثری از جرم بر جای نماند.

نه‌تنها هیچ‌گونه پیگیری قضایی مؤثری برای شناسایی و مجازات عاملان این جنایت صورت نگرفت، بلکه خانواده قربانی نیز در معرض تهدید، فشار و سکوت اجباری قرار گرفتند. رسانه‌های رسمی کشور هرگز به این فاجعه اشاره نکردند و سکوت سازمان‌یافته در قبال چنین رویدادهایی به رویه‌ای عادی تبدیل شده است. این حادثه هولناک تنها یک نمونه از سیاست‌های سیستماتیک آزار بهائیان در ایران است که با استفاده از تریبون‌های رسمی، نظام آموزشی، صداوسیما و حتی قوانین نانوشته، علیه این اقلیت دینی اعمال می‌شود. در چنین فضایی، نسل‌های جدیدی از شهروندان بهائی در کشور، همچنان در سایه ترس، تبعیض و خشونت پرورش می‌یابند، بدون آنکه چشم‌اندازی روشن از امنیت و برابری برای آن‌ها وجود داشته باشد.

۱۰۰۰ روز زندان بدون مرخصی برای پیام ولی

پیام ولی، برادر افشین، از مهر ۱۴۰۱ و در آغاز خیزش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت و به اتهام‌هایی همچون «همکاری با دول متخاصم» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال حبس محکوم شد. پس از تجدیدنظر، شش سال از این حکم قابل اجرا شد. او طی حدود هزار روز گذشته، حتی یک روز مرخصی نداشته و از وداع با مادرش در خاکسپاری نیز محروم ماند.اخیراً، نامه‌های اعتراضی پیام ولی که از زندان نوشته شده و در برخی رسانه‌ها به صورت فایل صوتی منتشر شده‌اند، باعث تشکیل پرونده تازه‌ای برای او شده که به یک سال حبس دیگر، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، و منع استفاده از شبکه‌های اجتماعی انجامیده است.

تعطیلی محل کسب و نابودی معیشت

مغازه عینک‌سازی «پیام ولی» که تنها منبع درآمد خانواده‌اش بود، از سال ۱۳۸۷ به‌دلیل بهائی بودن پلمب شده و علیرغم پیگیری‌های قانونی و اعتراضات مکرر، همچنان اجازه فعالیت ندارد. این نمونه‌ای دیگر از آزار بهائیان در ایران است که در قالب فشارهای اقتصادی و محدودیت‌های صنفی اعمال می‌شود. در حالی‌ که طبق ماده ۲۸ قانون نظام صنفی، تعطیلی مغازه در ایام مذهبی تا سقف ۱۵ روز در سال مجاز شمرده شده، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی تعطیلی به مناسبت اعیاد بهائی را بهانه‌ای برای سرکوب سیستماتیک این جامعه کرده‌اند. این سیاست‌ها، نه‌تنها با اصول برابری حقوق شهروندی در تناقض است، بلکه نشان‌دهنده تداوم آزار بهائیان در ایران در ابعادی فراتر از مسائل مذهبی، و با هدف به‌حاشیه‌راندن کامل آن‌ها از زندگی اجتماعی و اقتصادی کشور است.

مطالعه بيشتر : بحران دارو در ایران؛ انحصار شبه‌دولتی و جان‌هایی که

نتیجه‌گیری

روایت خانواده ولی بازتابی از وضعیت بسیاری از خانواده‌های بهائی در ایران است که در تمامی ابعاد زندگی—از تحصیل و کار گرفته تا امنیت جانی—با تبعیض و سرکوب مواجه‌اند. قتل کودکان، محرومیت از تحصیل، تخریب معیشت، و حبس‌های طولانی‌مدت، نه حوادثی تصادفی، که نتیجه سیاست‌های هدفمند و نظام‌مند ايران در آزار بهائیان در ایران است.این روایت نه فقط شرح دردهای یک خانواده، که سندی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران است—سندی که بار دیگر ضرورت توجه جامعه بین‌المللی به وضعیت بهائیان در ایران را یادآور می‌شود.

Related posts

محکومیت زنان بهائی؛ موج تازه‌ای از سرکوب دینی در ایران

اعدام احمدالله اسماعیلی؛ جان افغان‌ها در ایران بی‌ارزش است؟

ممنوعیت سفر به آمریکا: آیا اقلیت‌های مذهبی و قومی ایران در حاشیه خواهند ماند؟