بحران دارو در ایران؛ انحصار شبه‌دولتی و جان‌هایی که

بحران دارو در ایران؛ انحصار شبه‌دولتی و جان‌هایی که

بحران دارو در ایران در حالی شدت گرفته که کمبود دارو و گرانی آن جان بیماران را تهدید می‌کند، و بیش از ۸۳ درصد بازار دارویی کشور در اختیار نهادهای شبه‌دولتی قرار دارد. ساختاری انحصاری، غیرشفاف و بحران‌ساز که نه تنها بیماران را قربانی کرده، بلکه اقتصاد درمان را نیز فلج کرده است.

بحران دارو در ایران

بحران دارو در ایران به یکی از جدی‌ترین تهدیدهای حوزه سلامت عمومی تبدیل شده است؛ تهدیدی که تنها محدود به کمبود چند قلم داروی خاص نیست، بلکه نظام درمانی کشور را در تمامی سطوح با اختلال مواجه کرده است. در حالی‌ که بسیاری از بیماران برای تهیه داروهای حیاتی مانند انسولین، داروهای شیمی‌درمانی یا حتی آنتی‌بیوتیک‌های ساده با مشکلات جدی روبه‌رو هستند، بخش عمده‌ای از زنجیره تأمین دارو، از تولید تا توزیع، در انحصار نهادهای شبه‌دولتی و غیرپاسخ‌گو قرار دارد. این ساختار رانتی نه تنها امکان نظارت شفاف را از بین برده، بلکه با دخالت‌های سیاسی و اولویت‌ دادن به منافع خاص، باعث نابسامانی در بازار دارو شده است. در چنین فضایی، بیماران مجبورند دارو را با قیمت‌های چندبرابری از بازار آزاد تهیه کنند یا به‌ناچار به داروهای قاچاق و بی‌کیفیت روی آورند.

هم‌زمان، واردات دارو نیز با مشکلات جدی ارزی، فساد در تخصیص ارز ترجیحی و عدم شفافیت قراردادها روبه‌رو است. بحران دارو در ایران امروز فقط یک بحران بهداشتی نیست، بلکه به بحرانی ساختاری، مدیریتی و حتی اخلاقی بدل شده است؛ بحرانی که بازتاب عینی آن را می‌توان در صف‌های طولانی داروخانه‌ها، نسخه‌های بدون دارو، و رنج و نگرانی بیماران و خانواده‌های آن‌ها مشاهده کرد.

انحصار در بازار دارو؛ بازی نابرابر به‌زیان بیماران

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، ۵۵ شرکت دارویی که عمدتاً وابسته به نهادهای شبه‌دولتی هستند، بیش از ۸۳ درصد بازار فروش داروی ایران را در اختیار گرفته‌اند؛ شرکت‌هایی که زیر چتر نهادهایی چون سازمان تأمین اجتماعی، ستاد اجرایی فرمان امام، بانک ملی و هلدینگ‌های بزرگی مانند برکت و شستا فعالیت می‌کنند. این تمرکز بی‌سابقه در بازار دارو، نشانه‌ای روشن از ساختار انحصاری و غیرشفاف نظام سلامت کشور است؛ ساختاری که به‌زعم کارشناسان، مانع رقابت سالم شده و در نتیجه به افزایش قیمت دارو، کاهش کیفیت، و کمبودهای گسترده منجر شده است. بحران دارو در ایران حاصل همین انحصار ساختاری و ضعف نظارت نهادی است که بخش خصوصی واقعی را به حاشیه رانده و صدای اعتراض بیماران را بلند کرده است. در چنین فضایی، بحران دارو در ایران دیگر نه صرفاً یک مسئله دارویی بلکه بحرانی امنیتی-اجتماعی است که زندگی میلیون‌ها بیمار را به گروگان گرفته است.

مهاجرت پزشکان و سقوط نظام بهداشت دهان و دندان

بحران مالی، تنها به دارو محدود نمی‌شود. بیمارستان‌ها قادر به نوسازی تجهیزات نیستند و پرداخت حقوق کادر درمان با تأخیر انجام می‌شود؛ عاملی که به مهاجرت گسترده پزشکان و پرستاران دامن زده است.در حوزه دندان‌پزشکی نیز وضعیت فاجعه‌بار است. طبق آمار، هر کودک شش‌ساله ایرانی به‌طور میانگین پنج دندان پوسیده دارد و بسیاری از مردم تنها زمانی به دندان‌پزشک مراجعه می‌کنند که درد غیرقابل تحمل شده باشد.

نتیجه‌گیری

بحران نظام دارویی ایران، تنها یک بحران اقتصادی نیست؛ بلکه بحرانی انسانی است. در کشوری که نهادهای شبه‌دولتی کنترل بازار را در اختیار دارند و بیمه کارآمدی برای مردم وجود ندارد، جان انسان‌ها قربانی سودجویی، انحصار و ناکارآمدی می‌شود.اگر تغییری بنیادی در سیاست‌گذاری، شفاف‌سازی و حمایت از بخش خصوصی صورت نگیرد، آینده درمان در ایران تیره‌تر از آن خواهد شد که تنها با مسکن‌هایی چون شعار «خودکفایی» درمان شود.

Related posts

قتل الهه حسین‌نژاد؛ چرا جان زنان در ایران بی‌ارزش است؟

بازنشستگی اجباری معلمان معترض در ایران؛ حذف خاموش فرهنگیان

بحران مسکن در ایران: جوانانی بی‌خانه و رویاهای ویران شده