در سالهای اخیر، دانشگاههای ایران با تشدید فشار بر دانشجویان و اساتید، شاهد تشدید محدودیتهای آزادی بیان بودهاند؛ این سیاست های سرکوبگرانه، که شامل دستگیری، سانسور، و اخراج از مدرسه یا محل کار می شود، با هدف سرکوب هر گونه فعالیت یا صدای مخالف در جامعه دانشگاهی، دانشگاه ها را به عرصه دیگری برای درگیری بین رژیم ایران و مردم تبدیل می کند.
چالش های پیش روی دانشجویان و اساتید
مقامات ایرانی محدودیت های شدیدی را برای تجمعات دانشجویی و رویدادهای فرهنگی یا سیاسی سازماندهی شده در محوطه دانشگاه اعمال کرده اند؛ هر گونه تلاش برای سازماندهی اعتراض یا بیان نظرات مخالف با رد فوری روبرو می شود و اغلب با تعلیق یا اخراج مجازات می شود.
به علاوه بر هدف قرار دادن فعالان دانشجویی و دانشگاهیان نیز رایج است؛ دانشآموزان به دلیل مشارکت در فعالیتهای مسالمتآمیز یا انتشار محتوایی در رسانههای اجتماعی که در انتقاد از رژیم است، توسط سرویسهای امنیتی برای بازجویی یا دستگیری احضار میشوند.
حتی اساتید دانشگاهی که آزادانه نظرات خود را بیان می کنند یا از سیاست های دولت انتقاد می کنند، با خطر اخراج یا برکناری خودسرانه از سمت خود مواجه هستند؛ وبرخی از آنها همچنین از سفر برای شرکت در کنفرانس های بین المللی یا ارتباط با موسسات دانشگاهی خارجی جلوگیری می کنند.
به اضافه دولت برای کنترل برنامه های درسی مدارس و اطمینان از همسو بودن آنها با ایدئولوژی های رسمی کار می کند، که خلاقیت تحصیلی را محدود می کند و بر کیفیت آموزش تأثیر می گذارد.
دلایل و انگیزه های سرکوب
دانشگاه ها در طول تاریخ مرکز جنبش های اعتراضی در ایران بوده اند؛ بنابراین، رژیم فعالیت دانشجویی را تهدیدی بالقوه برای ثبات خود می بیند و قبل از تبدیل شدن به موج های اعتراضی گسترده، برای سرکوب آن تلاش می کند.
دولت ایران همچنین به دنبال کنترل کامل بر تمام جنبه های زندگی دانشگاهی است تا اطمینان حاصل کند که ایده ها و ارزش های آموزش داده شده با ایدئولوژی رژیم سازگار است؛ رژیم هم از نفوذ فرهنگ ها و افکار بیگانه بر دانشجویان و اساتید، به ویژه با توجه به فضای باز جهانی از طریق اینترنت و وسایل ارتباطی، هراس دارد.
اثرات محدودیت ها بر جامعه دانشگاهی
سرکوب منجر به مهاجرت فزاینده دانشجویان و اساتید با استعدادی شد که به دنبال محیطی آزادتر آکادمیک به خارج از کشور بودند. این پدیده باعث از دست رفتن نیروی انسانی ارزشمند کشور و تضعیف نظام آموزشی می شود.
همچنین عدم آزادی ارائه ایده و بحث منجر به تضعیف تولیدات دانشگاهی و پژوهشی می شود که بر رتبه دانشگاه های ایران در سطح جهانی بازتاب منفی دارد؛ علاوه بر این، جوانان ایرانی به دلیل کمبود فضا برای ابراز عقاید خود احساس سرخوردگی می کنند که نارضایتی عمومی را افزایش می دهد و اعتراضات بیشتری را در آینده تهدید می کند.
واکنش های داخلی و بین المللی
در داخل با وجود سرکوب، فعالیت دانشجویی به طور کامل متوقف نشد؛ بلکه تلاشهای مستمری از سوی دانشجویان و اساتید برای مطالبه آزادیهای بیشتر، حتی اگر محدود باشد، وجود دارد.
اما در سطح بینالمللی، بسیاری از سازمانهای حقوق بشر و دانشگاههای بینالمللی، اعمال رژیم ایران علیه جامعه دانشگاهی را محکوم کردند و خواستار آزادی بازداشتشدگان و تضمین آزادیهای دانشگاهی شدند.
به امید تغییر
با وجود این تصویر تیره و تار، جامعه دانشگاهی ایران همچنان چراغ امیدی برای تغییر است؛ ودانشجویان و اساتید در ایران به مبارزه برای حقوق خود ادامه می دهند، زیرا می دانند که دانشگاه ها می توانند موتور محرک تغییرات سیاسی و اجتماعی باشند.