عبدالرحیم نظری، زندانی ترکمن، قربانی یک اعدام پنهانی در ایران

عبدالرحیم نظری، زندانی ترکمن، قربانی یک اعدام پنهانی در ایران

اعدام مخفیانه عبدالرحیم نظری، زندانی ترکمن در زندان زاهدان، بار دیگر نگاه‌ها را به سوی نقض حقوق بشر در سیستم قضایی ایران جلب کرده است. این گزارش، به بررسی جزئیات این اعدام، روند پنهانی اجرای حکم، و تأثیرات آن بر خانواده و جامعه می‌پردازد.

اعدام پنهانی عبدالرحیم نظری

در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، نظری، زندانی ترکمن و اهل روستای قره‌بلاغ استان گلستان، در زندان مرکزی زاهدان به‌صورت مخفیانه اعدام شد؛ بدون آن‌که فرصت ملاقات آخر با خانواده‌اش را داشته باشد. او پیش از این به اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود. این اعدام، یکی دیگر از موارد اجرای مخفیانه احکام مرگ در ایران است که بدون پوشش رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی عمومی انجام می‌شود.

عبدالرحیم نظری، مردی متأهل و پدر سه فرزند بود. او از سه سال پیش به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت شده بود و دادگاه انقلاب زاهدان او را به اعدام محکوم کرد. منابع حقوق بشری تأکید کرده‌اند که مراحل دادرسی او فاقد شفافیت لازم و بدون دسترسی کافی به وکیل مستقل بوده است.

حذف ملاقات آخر؛ نقض حقوق انسانی

یکی از نکات دردناک در این اعدام، عدم اجازه به خانواده برای دیدار آخر با عبدالرحیم بود. این عمل، برخلاف اصول اولیه حقوق بشر و حتی قوانین داخلی ایران است. در بسیاری از موارد مشابه، محروم‌کردن زندانیان از آخرین تماس انسانی با خانواده به‌عنوان ابزار فشار روانی علیه خانواده‌ها و جامعه تلقی می‌شود.

تا لحظه انتشار این گزارش، هیچ‌یک از رسانه‌های دولتی یا وابسته به قوه قضاییه خبر اعدام نظری را منتشر نکرده‌اند. این سکوت خبری، که در موارد مشابه نیز تکرار شده، بخشی از سیاست «سرکوب در خاموشی» است؛ سیاستی که اجرای احکام اعدام را از چشم مردم و رسانه‌ها پنهان می‌کند.

بسیاری از فعالان حقوق بشر معتقدند که اقلیت‌های قومی، از جمله ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و کُردها، بیش از سایر شهروندان در معرض خطر اعدام، محاکمه‌های ناعادلانه، و برخوردهای امنیتی قرار دارند. اعدام عبدالرحیم نظری در زاهدان، شهری که خود شاهد موارد متعدد نقض حقوق بشر بوده، از این الگو تبعیت می‌کند.

جمع‌بندی

اعدام مخفیانه عبدالرحیم نظری تنها یک نمونه از واقعیتی تلخ در ایران امروز است؛ جایی که عدالت به سایه رانده شده، و زندگی انسان‌ها در سکوت و بی‌خبری پایان می‌یابد. این روند، نه‌تنها قربانیان مستقیم، بلکه وجدان عمومی جامعه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. جامعه جهانی باید نسبت به این چرخه مرگ خاموش، بی‌تفاوت نباشد.

Related posts

اقلیت کلدانی کاتولیک در ایران؛ میراثی در خطر

اعدام تبعه افغانستانی؛ جان‌های بی‌ارزش در سایه تبعیض قضایی

بازداشت مانی دهانی، کودک بلوچ، به دست نیروهای اطلاعات: خشونت و بی‌خبری