در سالهای گذشته، قتلهای ناموسی در ایران به بحرانی جدی در حوزه اجتماعی و حقوق بشری تبدیل شدهاند. این قتلها، که بیشتر قربانیان آنها زنان، دختران نوجوان و افراد کوییر هستند، نشاندهنده حاکمیت فرهنگ مردسالارانه و ضعف قوانین حمایتی در کشور است. در این گزارش، با استناد به دادههای چند سال گذشته و مرور پروندههای واقعی، به بررسی علل، پیامدها و راهکارهای مقابله با این بحران میپردازیم.
قتلهای ناموسی در ایران
در سال ۱۴۰۲، بیش از ۱۸۰ مورد قتلهای ناموسی در ایران گزارش شده است۳۰ درصد این قتلها به بهانه “روابط نامشروع” و ۳۱ درصد بهعلت “اختلافات خانوادگی” بودهاند.بیشترین موارد ثبتشده در استان تهران، خوزستان و کردستان گزارش شده است.در بیش از ۵۰ درصد موارد، قاتل از بستگان درجه یک قربانی بوده است (پدر، برادر یا همسر).
نگرانی از آبروی خانوادگی: بیش از ۷۰ درصد خانوادهها از “آبروریزی” بهعنوان دلیل قتل یاد کردهاند.فرهنگ مردسالارانه که در آن کنترل بر بدن و رفتار زنان امری پذیرفتهشده است.نبود آموزش و آگاهی نسبت به حقوق زنان و کودکان.توجیه شرعی و عرفی توسط برخی روحانیون و بزرگان .
قتلهای ناموسی در ایران، رومینا اشرفی (۱۳۹۸): دختر ۱۴سالهای که توسط پدرش با داس در خواب به قتل رسید.غزل (مونا) حیدری (۱۴۰۰): زنی جوان که توسط شوهرش در اهواز سربریده شد.آرمین قلمچی (۱۴۰۳): جوان کوییر ۲۳سالهای که توسط پدرش در زنجان کشته شد.دنیا حسینی (۱۴۰۳): زنی که در پی درخواست طلاق توسط پدر و با همدستی مادرش به قتل رسید.
نارساییهای قانونی و قضایی
نظام حقوقی ایران، بهویژه در حوزه قتلهای ناموسی در ايران، با چالشها و ضعفهای عمیق و ساختاری مواجه است. این نارساییها نهتنها به مجازات نشدن عاملان این جنایات منجر میشود، بلکه در بسیاری از موارد، آنها را به تکرار خشونت تشویق میکند. در این بخش، به بررسی دقیقتر مهمترین خلأهای قانونی و قضایی پرداختهایم:
ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامییکی از ریشههای قانونی تداوم قتلهای ناموسی در ایران، ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی است که بهصراحت بیان میکند:”قصاص در صورتی ثابت میشود که قاتل، پدر یا جد پدری مقتول نباشد”، بر اساس این ماده، اگر پدری فرزندش را به قتل برساند، حتی اگر قتل عمد باشد، مشمول مجازات قصاص نخواهد شد و تنها به پرداخت دیه و تحمل حبس تعزیری محکوم میشود. این بند، عملاً به پدران نوعی “مجوز قتل” میدهد، بهویژه در زمینه قتلهای ناموسی که بیشتر قربانیان آن دختران نوجوان یا جوان هستند.
در بسیاری از پروندهها، اولیای دم (مانند مادر قربانی) که طبق قانون حق درخواست قصاص دارند، یا خودشان تحت سلطهی قاتل هستند (همسر قاتل)، یا از سوی خانواده و جامعه تحت فشار قرار میگیرند تا از حق خود صرفنظر کنند. در مواردی هم مانند پرونده “دنیا حسینی”، مادر خود از عاملان جنایت بوده و طبیعتاً هیچگاه خواهان قصاص نخواهد بود.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
قتلهای ناموسی در ایران نهتنها جنایاتی فردی علیه زنان و دختران محسوب میشوند، بلکه بازتابی از بحرانهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و ساختاری در جامعه ایران هستند. پیامدهای این نوع خشونتها بسیار گستردهتر از یک پرونده قضایی یا یک مرگ فیزیکی است. این جنایات آثار مخربی بر بنیانهای جامعه، نهاد خانواده، روان عمومی و جایگاه زنان برجای میگذارند.
در بسیاری از جوامع ایران، مفاهیم “ناموس ” و “شرف ” با بدن و رفتار زنان گره خوردهاند. مردان خانواده نقش نگهبان این شرف را به خود میگیرند، و اگر زنی از چارچوبهای سنتی عبور کند، بهانهای برای “تنبیه “و حتی قتل پیدا میشود. این فرهنگ مردسالارانه از طریق آموزش رسمی، سنتهای خانوادگی، و رسانههای رسمی تقویت میشود و فرصتهای برابر برای زنان را از میان میبرد.
مطالعه بیشتر : سکوت مرموز وزارت آموزش و پرورش پس از قتل معلم زن در سبزوار
تا کی سکوت در برابر خشونت علیه زنان؟
قتلهای ناموسی در ایران، نهفقط مسئلهای حقوقی، بلکه بحرانی اجتماعی و فرهنگی هستند که امنیت نیمی از جامعه را تهدید میکنند. بدون اصلاحات قانونی، تغییر نگرشهای فرهنگی، و آموزش گسترده عمومی، نمیتوان امیدی به کاهش یا توقف این خشونت داشت. سکوت در برابر این جنایات، به معنای مشارکت در بازتولید خشونت و سرکوب است.