...

مرگ در اعماق فاضلاب؛ چرا جان کارگران بی‌ارزش است؟

مرگ در اعماق فاضلاب؛ چرا جان کارگران بی‌ارزش است؟

درحالی‌که دستگاه‌های پیشرفته برای لایروبی چاه‌های فاضلاب با هزینه‌ای اندک قابل تهیه هستند، جان کارگران همچنان در بسیاری از شهرهای ایران، کارگران با روش‌های سنتی و بدون تجهیزات ایمنی وارد چاه‌هایی می‌شوند که بوی مرگ می‌دهند. مرگ دلخراش «موسی سُویطی» در رامشیر تنها یکی از نمونه‌های تلخ این فاجعه‌ی انسانی است؛ فاجعه‌ای که هر سال جان ده‌ها کارگر را می‌گیرد، بدون آنکه تغییری در ساختارها و رویکردهای مدیریتی ایجاد شود.

بی‌توجهی نهادها به جان کارگران

در حادثه‌ای که در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در رامشیر رخ داد، یک کارگر شهرداری به نام موسی سُویطی هنگام لایروبی چاه فاضلاب به دلیل استنشاق گازهای سمی جان خود را از دست داد. جان کارگران دو آتش‌نشان و رئیس سازمان تبلیغات اسلامی شهر نیز دچار مسمومیت شدید شدند. نبود ساده‌ترین تجهیزات ایمنی نظیر ماسک، لباس محافظ، و دستگاه تهویه، این حادثه را رقم زد.

یکی از شهروندان رامشیر می‌گوید: «شهرداری حتی یک دستگاه مکنده برای لایروبی ندارد. قیمت آن حداکثر ۷ میلیون تومان است. اگر چنین دستگاهی بود، شاید موسی امروز زنده بود.» این سخن، پرده از فاجعه‌ای بزرگ‌تر برمی‌دارد: بی‌ارزشی جان کارگران در برابر بودجه‌های کوچک.

حادثه رامشیر اولین نبوده و آخرین هم نخواهد بود. در سال ۱۳۹۵، چهار کارگر شهرداری خرمشهر هنگام ورود به چاه فاضلاب دچار گازگرفتگی شدند؛ دو نفر جان خود را از دست دادند. گزارش‌های مشابهی از شوش، کارون و آبادان نیز منتشر شده است. وجه مشترک همه این فجایع، نبود تجهیزات و استفاده از روش‌های دستی و خطرناک است.

روش سنتی؛ میراث مرگ‌آور شهرداری‌ها

با وجود پیشرفت‌های فناورانه در حوزه فاضلاب و مدیریت پسماند، همچنان بسیاری از شهرداری‌ها در ایران از روش‌های سنتی برای لایروبی و پاک‌سازی چاه‌های فاضلاب استفاده می‌کنند؛ روش‌هایی که تفاوت چندانی با شیوه‌های دهه‌ها پیش ندارند. در این روش‌ها، کارگران ناچارند با ابزارهایی ابتدایی مانند بیل و سطل به درون چاه‌ها بروند؛ جایی که خطراتی همچون استنشاق گازهای سمی مانند متان و سولفید هیدروژن، یا حتی خفگی و غرق‌شدن، جان کارگران آن‌ها را تهدید می‌کند.

این شیوه سنتی که به‌نوعی میراث مرگ‌آور سال‌ها بی‌توجهی، کمبود بودجه و ساختارهای ناکارآمد است، در حالی ادامه دارد که فناوری‌های مدرن، همچون دستگاه‌های مکنده و شست‌وشوی پرفشار، با هزینه‌ای اندک قابل تهیه و استفاده‌اند. اما علیرغم هشدارهای کارشناسان و فعالان کارگری، شهرداری‌ها حاضر به اختصاص بودجه لازم برای نوسازی تجهیزات نیستند و همین موضوع نشان‌دهنده بی‌تفاوتی نسبت به جان کارگرانی است که در محیط‌هایی خطرناک و بدون حداقل تجهیزات ایمنی کار می‌کنند.این کارگران که اغلب دستمزدهایی ناچیز دریافت می‌کنند، بهای سنگینی می‌پردازند: جان خود را. این وضعیت، پرسشی اخلاقی و حقوقی را متوجه نهادهای مسئول می‌کند: تا کی قرار است حفظ جان کارگران، قربانی بوروکراسی، فساد و سوء‌مدیریت شود؟

قانون چه می‌گوید؟ مسئول کیست؟

مسئولیت حفظ ایمنی جان کارگران در محیط‌های کاری از نظر قانونی به‌طور صریح و روشن بر عهده کارفرما یا نهاد مسئول است. در ایران، طبق قانون کار و قانون تأمین اجتماعی، کارفرما موظف است شرایط ایمن و بهداشتی را برای کارکنان خود فراهم کند. این قوانین شامل حفاظت از جان و سلامتی کارگران در تمام محیط‌های کاری، از جمله کار در چاه‌های فاضلاب، می‌شود.

ماده ۹۵ قانون کار: مسئولیت ایمنی بر عهده کارفرماطبق ماده ۹۵ قانون کار ایران، مسئولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار به‌طور مستقیم بر عهده کارفرما است. در صورتی که حادثه‌ای در محل کار رخ دهد و مشخص شود که ناشی از عدم رعایت اصول ایمنی و بهداشت توسط کارفرما بوده است، وی مسئول خواهد بود. در مورد کارگرانی که در چاه‌های فاضلاب یا محیط‌های مشابه کار می‌کنند، این مسئله به وضوح مطرح می‌شود، چرا که این محیط‌ها به دلیل وجود گازهای سمی و خطرات جدی برای جان کارگران، نیازمند اقدامات ایمنی ویژه است.

سازمان تأمین اجتماعی ایران نیز در صورت وقوع حادثه در محل کار، موظف به ارائه خدمات درمانی، غرامت دستمزد، غرامت نقص عضو و مستمری‌های ازکارافتادگی یا فوت به بیمه‌شدگان است. طبق آمارهای این سازمان، سالانه هزاران حادثه ناشی از کار ثبت می‌شود، اما در میان این حوادث، تنها بخش کوچکی از آن‌ها منجر به مرگ می‌شود. آمار مرگ‌ومیر ناشی از حوادث کاری در ایران حدود ۶۵۰ نفر در سال است، که نشان‌دهنده‌ی شدت مشکل در رعایت ایمنی در بسیاری از مشاغل است.

مطالعه بیشتر : فاجعه در کوهدشت: ۸ عضو یک خانواده در چاه جان باختند

وقتی پیشگیری ممکن اما اراده‌ای نیست

فاجعه‌هایی نظیر مرگ موسی سُویطی، نماد فقر مدیریتی و نابرابری در حق ایمنی است. تجهیز شهرداری‌ها به فناوری‌های ساده و آموزش نیروهای عملیاتی، می‌تواند از این مرگ‌های دردناک پیشگیری کند. اما جان کارگران در نبود اراده و پاسخ‌گویی، تکرار چنین حوادثی نه استثنا، که قاعده‌ای تلخ است.

Related posts

ویدا ربانی؛ نماد مقاومت یا تهدید امنیتی؟

پرونده‌سازی امنیتی؟ بیژن کاظمی و راز قتل قاضیان بدنام

فیروز میرانی… چشمانی که با گلوله جمهوری خاموش شدند

Seraphinite AcceleratorOptimized by Seraphinite Accelerator
Turns on site high speed to be attractive for people and search engines.