بیژن اشتری، یکی از مترجمان برجسته ایران در حوزه تاریخ استبداد، دیکتاتوری و کمونیسم، در ۶۴سالگی درگذشت. او با ترجمه آثار مهمی چون «امید علیه امید» و «ادبیات علیه استبداد» شناخته میشد. مرگ او تنها یک فقدان شخصی نیست، بلکه پایانی تلخ برای صدایی منتقد در عرصه اندیشه و سیاستپژوهی معاصر ایران است.
بیژن اشتری که صدای تاریخ شد
بیژن اشتری نه صرفاً یک مترجم که یک روایتگر تاریخ بود. تحصیلاتش در رشته میکروبشناسی از دانشگاه تهران شاید ارتباط مستقیمی با مسیر آیندهاش نداشت، اما نگاهی علمی، دقیق و ساختارمند به موضوعات پیچیدهای چون استبداد، سرکوب، و آرمانهای ناکام سیاسی داشت.او در دهه ۱۳۶۰ با مطبوعاتی چون «اخبار»، «انتخاب» و «جام جم» همکاری کرد، اما بهتدریج مسیر خود را در ترجمه و تحلیل تاریخ یافت.
بیژن اشتری ،در دو دهه اخیر بیش از آنکه صرفاً مترجم باشد، صدایی علیه فراموشی بود. کتابهایی که او ترجمه میکرد معمولاً روایتهایی از رهبران اقتدارگرا و جنبشهای سیاسی قرن بیستم بودند. لنین، استالین، تروتسکی، بوخارین، چهگوارا، انور خوجه، چاوز، قذافی و چائوشسکو از جمله چهرههایی بودند که آثار پیرامون آنها را به فارسی برگرداند.کتاب «امید علیه امید» ناتالیا گینزبورگ، یکی از برجستهترین کارهای اوست که زندگی روشنفکران شوروی تحت سلطه استالین را روایت میکند. همچنین «ادبیات علیه استبداد» تصویری بینقاب از مواجهه نویسندگان با قدرتهای سرکوبگر ارائه میدهد.
حساسیت حکومت به انتخابهای او
او نه تنها مترجم که گزینشگر آگاه آثار بود. تمرکز او بر روی حکومتهای توتالیتر و نقد ساختارهای سرکوب، بسیاری را نگران میکرد. آثار او اگرچه بهصورت رسمی سانسور نشده بودند، اما در فضای فرهنگی ایران با بیمهری مواجه میشدند.در سالهای اخیر برخی از ترجمههای او با تأخیر یا حاشیههای فراوان منتشر شدند. این مسئله نشاندهنده تقابل پنهان حکومت با صداهایی است که اگرچه مستقیم علیه آن سخن نمیگویند، اما آینهای تلخ از ساختار مشابهی را به تصویر میکشند.
مرگ بیژن اشتری، تنها از دست رفتن یک مترجم نیست. این اتفاق نماد خاموشی صدایی است که در برابر سکوت رسمی ایستاد. او بخشی از تاریخ شفاهی و مکتوبی بود که سعی داشت از دل ترجمه، راهی به سوی فهم بهتر تاریخ سیاسی و اجتماعی بشر باز کند.از دید بسیاری از علاقهمندان به تاریخ، آثار اشتری منبعی معتبر برای شناخت مکانیزم قدرت و سرنوشتهای تراژیک روشنفکران و رهبران قرن بیستم بود.
هرچند اشتری دیگر در میان ما نیست، اما ترجمههای او همچنان نفس میکشند. در فضایی که سیاست رسمی تمایل به پاکسازی حافظه تاریخی دارد، این آثار همچون یادگاری از مقاومت فکری باقی خواهند ماند. شاید راه او توسط نسلهای جدیدی ادامه یابد که در جستوجوی حقیقتاند.
نتیجهگیری
بیژن اشتری نماینده نسلی از روشنفکران ایران بود که نه با شعار، بلکه با مطالعه، ترجمه و بازتاب تاریخ جهانی به نقد ساختارهای قدرت میپرداختند. مرگ او زنگ خطری است برای جامعهای که بهتدریج از صداهای مستقل تهی میشود. اما میراثش میتواند الهامبخش نسلی باشد که همچنان به «امید علیه امید» ایمان دارند.