در سالهای اخیر، ممنوعیت سگگردانی به یکی از بحثبرانگیزترین جلوههای سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. برخوردهای فزاینده با دارندگان سگ، از مصادره حیوانات تا بازداشت شهروندان، نشان از تلاش حکومت برای بازتعریف سبک زندگی مطلوب از منظر فقهی دارد.
ممنوعیت سگگردانی؛ کنترل سبک زندگی با ابزار شرعی ؟
در سالهای اخیر، ممنوعیت سگگردانی در معابر عمومی به یکی از موضوعات بحثبرانگیز در جامعه ایران تبدیل شده است. مقامهای قضایی و انتظامی با استناد به “حفظ نظم عمومی” و “احساس امنیت شهروندان”، بارها اعلام کردهاند که نگهداری و گردش سگ در پارکها، خیابانها و حتی خودروها ممنوع است. با این حال، منتقدان میگویند این ممنوعیت تنها بخشی از تلاش حکومت برای اعمال نوعی «مهندسی فرهنگی» و تحمیل سبک زندگی خاص بر جامعه است؛ سبکی که بر اساس تفسیر ایدئولوژیک از شریعت طراحی شده و به شکلهای مختلف بر زندگی روزمره شهروندان سایه انداخته است.
در حالیکه بسیاری از شهروندان نگهداری حیوانات خانگی را حق طبیعی خود میدانند، مقامات مذهبی و امنیتی، آن را مصداق “تهاجم فرهنگی” و نشانهای از “غربزدگی” تلقی میکنند. ممنوعیت سگگردانی در این چارچوب، بیش از آنکه اقدامی برای تأمین امنیت یا بهداشت عمومی باشد، به ابزاری برای کنترل سبک زندگی و تحمیل الگوی فرهنگی خاصی از سوی حکومت بدل شده است. چنین سیاستهایی نهتنها با واکنشهای منفی در فضای مجازی و افکار عمومی مواجه شده، بلکه بیانگر شکاف عمیق میان نهاد قدرت و نسلهای جدیدی است که خواهان آزادیهای فردی بیشتر و انتخاب شیوه زیستن خود هستند..
بهنظر میرسد ممنوعیت سگگردانی تنها نماد کوچکی از یک نبرد گستردهتر میان نهادهای حاکم و بخشهایی از جامعه بر سر «حق انتخاب سبک زندگی» است؛ نبردی که در آن، حکومت با استفاده از ابزارهای قانونی و شرعی تلاش میکند الگوی خاصی از زندگی را تحمیل کند، در حالیکه جامعه متکثر امروز ایران، دیگر پذیرای چنین اجبارهایی نیست.
نبود قانون مشخص؛ برخوردهای سلیقهای
با وجود اینکه در قوانین مدنی و کیفری ایران هیچ اشاره صریحی به ممنوعیت سگگردانی نشده است، اما مسئولان در برخی شهرها و مناطق، با استناد به تفسیرهای شخصی از موازین شرعی یا اخلاقی، اقدام به اعمال محدودیتهای شدید علیه شهروندان میکنند. در نبود قانونی شفاف، این مسئولان گاهی با صدور بخشنامههای داخلی یا تکیه بر اختیارات قضایی، زمینهساز برخوردهای متناقض و تنشآفرین میشوند. نتیجه این روند، سردرگمی عمومی و افزایش احساس ناامنی حقوقی در میان مردم است. برخی شهروندان گزارش دادهاند که تنها به دلیل حضور سگ در پارک یا خودرو، با برخوردهای تند نیروهای انتظامی مواجه شدهاند. این در حالی است که در نظامهای حقوقی مدرن، نبود قانون به معنای نبود جرم است؛ اما در ایران، ممنوعیت سگگردانی گاه بدون هیچ مصوبه رسمی، به یک جرم نانوشته تبدیل میشود. این وضعیت نه تنها به اعتماد عمومی آسیب میزند، بلکه بار دیگر بحث حاکمیت قانون و تفسیر سلیقهای از شرع را در مرکز توجه قرار داده است.
واکنش فعالان حقوق حیوانات
در پی شدت گرفتن ممنوعیت سگگردانی در برخی شهرهای ایران، فعالان حقوق حیوانات با نگرانی فزایندهای به میدان آمدهاند. آنها تأکید میکنند که ممنوعیت سگگردانی نهتنها آزادیهای فردی را زیر پا میگذارد، بلکه پیامدهای ناگواری برای سلامت و رفاه حیوانات خانگی به همراه دارد. به گفته این فعالان، بسیاری از صاحبان سگها به دلیل ترس از توقیف یا برخورد نیروهای انتظامی، مجبور به نگهداری طولانیمدت حیوانات در فضاهای بسته و بدون دسترسی به هوای آزاد شدهاند که این موضوع میتواند باعث بروز مشکلات جسمی و روانی در حیوانات شود.
از سوی دیگر، ممنوعیت سگگردانی زمینهساز رفتارهای خشونتآمیز و حتی آزار حیوانات در برخی موارد شده است. تصاویر منتشر شده از ضرب و شتم سگها یا شرایط نامناسب نگهداری آنها در مراکز نگهداری شهرداری، موجی از خشم و اعتراض را در شبکههای اجتماعی به همراه داشته است. فعالان حقوق حیوانات خواستار تدوین قوانین حمایتی مشخص، آموزش عمومی درباره حقوق حیوانات، و پایان دادن به برخوردهای سلیقهای با شهروندان و حیوانات همراه آنها هستند. آنها بر این باورند که به جای تحمیل محدودیتهای مبهم، باید فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز با حیوانات در جامعه تقویت شود.
مطالعه بيشتر : بحران مسکن در ایران: جوانانی بیخانه و رویاهای ویران شده
پایان یک محدودیت یا آغاز یک بحران؟
ممنوعیت سگگردانی را میتوان نه بهعنوان دغدغهای صرفاً بهداشتی یا دینی، بلکه بهعنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی و تحمیل ارزشهای حکومتی دانست. این سیاست در ادامهی روند محدودسازی آزادیهای فردی و خصوصی است؛ روندی که هر روز شکاف میان حاکمیت و جامعه را عمیقتر میکند.