همپیمانی ایران و قطر؛ در سالهای اخیر بهویژه پس از بحرانهای منطقهای و جهانی، وارد مرحلهای جدید و پیچیده شده است. این همپیمانی، که از همسایگی جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی و اقتصادی نشأت میگیرد، تأثیرات قابلتوجهی بر معادلات منطقهای و جهانی داشته است.
تاریخچه همپیمانی ایران و قطر
همپیمانی ایران و قطر ،در دهههای نخست پس از استقلال قطر (۱۹۷۱)، دوحه سیاستی محتاطانه در قبال ایران در پیش گرفت. وقوع انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۹) و سپس جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸)، قطر را در موقعیت دشواری قرار داد. با آنکه بسیاری از کشورهای عربی از صدام حسین حمایت کردند، قطر موضعی نسبتاً بیطرفانه داشت. این بیطرفی زمینهساز شکلگیری اعتماد اولیه میان تهران و دوحه شد، اما عمق نگرفت.
در این دوره، روابط دو کشور به آرامی توسعه یافت. قطر در سیاست خارجی خود سعی کرد نقش “میانجی” ایفا کند و با همه بازیگران منطقهای از جمله ایران، رابطهای متوازن برقرار سازد. در همین حال، هم پیمانی ايران و قطر پروژههای مشترک گازی در میدان پارس جنوبی/الشمال دو کشور را از نظر اقتصادی به یکدیگر نزدیکتر کرد.با این حال، در این دوره نیز قطر از سیاستهای منطقهای ایران در عراق، لبنان و فلسطین نگران بود. همچنین، حمایت ایران از جنبشهایی مانند حزبالله لبنان، مورد اعتراض کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود که قطر عضو آن است.
آغاز بحران سوریه شکاف آشکاری میان ایران و قطر ایجاد کرد. در حالی که ایران از حکومت بشار اسد حمایت میکرد، قطر در کنار ترکیه و برخی کشورهای عربی از مخالفان دولت سوریه پشتیبانی میکرد. این وضعیت باعث تیرگی روابط تهران و دوحه شد، هرچند کانالهای دیپلماتیک بهکلی قطع نشدند.
همهماهنگی سیاسی و دیپلماتیک
در ابتدا، ایران و قطر تمایل داشتند همکاریهای دوجانبه خود را در زمینههای مختلف، به ویژه در بخش انرژی و اقتصاد، همپیمانی ایران و قطر گسترش دهند. در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، توافقنامههایی بین دو کشور در زمینه پروژههای مشترک گازی در میدان “جنوب پارس” (که به نام میدان “شمال” نیز شناخته میشود) به امضا رسید. این میدان یکی از بزرگترین منابع گاز در جهان است و همکاری در این زمینه باعث شد که دو کشور بهطور اقتصادی به یکدیگر نزدیکتر شوند.
با اینکه دو کشور در بسیاری از مسائل توافق داشتند، اما همهماهنگی سیاسی میان ایران و قطر همواره بدون چالش نبوده است. قطر همواره سعی داشته سیاستهای دیپلماتیک متوازنی را در پیش گیرد و با کشورها و بازیگران مختلف منطقهای و جهانی روابطی متعادل برقرار کند، که این رویکرد گاهی باعث میشود که این کشور در برخی مسائل منطقهای و بینالمللی مواضع مستقلی داشته باشد.برای مثال، قطر همواره از حل بحرانهای منطقهای از طریق روشهای مسالمتآمیز حمایت کرده و به ایفای نقش میانجی در بحرانهای مختلف منطقهای از جمله بحران سوریه پرداخته است.
تأثیرات این نزدیکی بر دنیای عرب
یکی از تأثیرات هم پیمانی ایران و قطر بر بحرانهای منطقهای مانند جنگ سوریه و یمن بوده است. ایران به عنوان بازیگری مهم در بحران سوریه، از حکومت بشار اسد حمایت کرده است، در حالی که قطر در ابتدا از گروههای مخالف بشار اسد پشتیبانی میکرد. این تفاوت در مواضع میان ایران و قطر درباره بحران سوریه بر روابط دو کشور تأثیر گذاشت، اما آنها در زمینههای دیگر مانند پروژههای انرژی و گاز همچنان روابط نزدیکی داشتند.
در خصوص جنگ یمن، ایران از گروه حوثیها حمایت میکند، در حالی که قطر در ابتدا بخشی از ائتلاف عربی به رهبری عربستان علیه حوثیها بود. اما بعد از مدتی قطر سیاستی بیطرفانهتر در پیش گرفت و همین امر موجب نزدیکی بیشتر آن با ایران در این بحران شد.ایران همواره از جنبشهای سیاسی اسلامی شیعی در دنیای عرب، مانند حزبالله لبنان و نیروهای الحشد الشعبی در عراق حمایت کرده است. در مقابل،هم پیمانی ایران و قطر از جنبشهای اسلامی سنی مانند اخوان المسلمین در اردن و دیگر کشورهای عربی حمایت کرده است.
پایاننامه
تاریخچه همپیمانی ایران و قطر؛ تقویت این همکاری میتواند به افزایش تنشها با برخی از قدرتهای منطقهای مانند عربستان سعودی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس منجر شود، که ممکن است این تقارب را تهدیدی برای ثبات منطقه و امنیت آن تلقی کنند.علاوه بر این، این همکاری میتواند به تشدید درگیریها میان قدرتهای بزرگ در منطقه منجر شود، به ویژه اگر سیاستهای بینالمللی تحت تأثیر تحولات جدید قرار گیرد. در چنین وضعیتی، ممکن است نظارت دقیق بر تحولات ضروری باشد تا از خروج امور از کنترل و تهدید ثبات منطقه جلوگیری شود.