افزایش قیمت کتابهای درسی در ایران به یکی از جدیترین بحرانهای آموزشی تبدیل شده است. رشد ۱۱۰ تا ۱۲۰ درصدی بهای کتابها، بسیاری از خانوادههای کمدرآمد را ناتوان از تأمین هزینههای تحصیل کرده و به موجی تازه از ترک تحصیل دانشآموزان انجامیده است. در حالیکه وزارت آموزشوپرورش تنها از افزایش ۶۰ درصدی سخن میگوید، واقعیتهای میدانی نشان میدهد فشار اقتصادی بر دوش خانوادهها بسیار سنگینتر است.
افزایش قیمت کتابهای درسی
افزایش قیمت کتابهای درسی در سال جاری به یکی از مهمترین دغدغههای خانوادههای ایرانی تبدیل شده است. بسیاری از والدین میگویند که هزینه خرید کتابها از توان مالی آنها خارج است و حتی برخی مجبور شدهاند بین تهیه کتاب و تأمین نیازهای اولیه زندگی یکی را انتخاب کنند. در مناطق محروم، این مشکل پررنگتر است؛ جاییکه دانشآموزان نهتنها با کمبود امکانات آموزشی روبهرو هستند بلکه حالا باید بار گرانی کتابها را نیز به دوش بکشند.
فعالان آموزشی هشدار دادهاند که تداوم این روند میتواند به ترک تحصیل گسترده منجر شود. اگرچه آموزش و پرورش وعده داده بخشی از هزینهها را جبران کند، اما واقعیت این است که خانوادههای کمدرآمد همچنان زیر فشار مالی قرار دارند و آینده تحصیلی فرزندانشان در معرض تهدید است. در چنین شرایطی، افزایش قیمت کتابهای درسی تنها یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه به بحرانی اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است که تأثیرات آن در سالهای آینده آشکارتر خواهد شد.
روایت تلخ معلمان از ترک تحصیل
یکی از معلمان مناطق محروم در گفتگو با رسانهها روایت کرده است که چگونه فقر و ناتوانی مالی، خانوادهها را به نقطهای رسانده که مجبور به بیرون آوردن فرزندشان از مدرسه شدهاند. او میگوید سال گذشته برای چاپ کاربرگ تنها مبلغی اندک از دانشآموزان خواسته شد، اما پدر یکی از بچهها همان روز فرزندش را از کلاس خارج کرد و دیگر هرگز اجازه بازگشت به مدرسه را نداد. این روایت تکاندهنده نشان میدهد که حتی کوچکترین هزینهها نیز میتواند مانعی بزرگ در مسیر آموزش کودکان باشد.
معلمان دیگری نیز تأکید کردهاند که بسیاری از دانشآموزان در مناطق حاشیهای نهتنها توان پرداخت هزینه کتابهای درسی را ندارند، بلکه حتی از داشتن وعده غذایی کافی هم محروماند. گزارشها حکایت از آن دارد که برخی دانشآموزان اغلب گرسنه به مدرسه میروند و همین مسئله تمرکز آنها را از بین میبرد و روند تحصیل را دشوارتر میکند. این وضعیت برای معلمان نیز دردناک است، چرا که آنها روزانه شاهد خاموش شدن آرزوهای کودکانی هستند که آیندهای بهتر را در ذهن میپرورانند اما فقر، در همان ابتدای مسیر، سد راهشان میشود.
سیاستهای متناقض دولت
افزایش قیمت کتابهای درسی به روشنی تناقض موجود در سیاستهای دولت را آشکار کرده است. در حالیکه وزارت آموزشوپرورش در آمار رسمی خود تنها از رشد ۶۰ درصدی سخن گفته، واقعیتهای میدانی از افزایش بیش از ۱۱۰ تا ۱۲۰ درصدی حکایت دارند. این اختلاف چشمگیر نشان میدهد که نه تنها شفافیت لازم در اطلاعرسانی وجود ندارد، بلکه دولت تلاش میکند بحران را کوچکتر از آنچه هست جلوه دهد. چنین رویکردی اعتماد عمومی را تضعیف کرده و خانوادهها را بیش از پیش نسبت به آینده تحصیلی فرزندانشان نگران ساخته است.
منتقدان بر این باورند که به جای ارائه یارانههای هدفمند و حمایت واقعی از خانوادههای کمدرآمد، دولت بار دیگر هزینهها را بر دوش مردم انداخته است. بسیاری از کارشناسان هشدار دادهاند که تداوم این وضعیت میتواند شکاف طبقاتی در آموزش را عمیقتر کند و فرصتهای برابر را از بین ببرد. واقعیت این است که آموزش باید حق همگانی باشد، اما در شرایط فعلی، محرومان نخستین قربانیان این سیاستها شدهاند و در پایان نیز دوباره با مسئله افزایش قیمت کتابهای درسی دست و پنجه نرم میکنند.
نتیجهگیری
افزایش ۱۱۰ درصدی قیمت کتابهای درسی، بار دیگر نشان داد که آموزش در ایران بیش از هر زمان دیگری قربانی بیتوجهی و سوءمدیریت است. دانشآموزانی که باید در کلاسهای درس آینده خود را بسازند، امروز به دلیل فقر از تحصیل بازمیمانند. اگر سیاستهای حمایتی فوری اتخاذ نشود، این بحران میتواند به یکی از عمیقترین زخمهای اجتماعی ایران تبدیل شود.