تأثیر بحرانها بر سلامت روان به یکی از جدیترین چالشهای پیش روی جوامع امروزی تبدیل شده است، زیرا شوکهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منجر به دو برابر شدن میزان اضطراب و افسردگی در سراسر جهان شده است. گزارشهای سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که بیش از یک میلیارد نفر از اختلالات روانی رنج میبرند، در حالی که آمارها نشان میدهد که ایران با نرخهایی فراتر از میانگین جهانی مواجه است، به ویژه پس از انباشت بحرانهای اخیر و جنگهای کوتاه که استرس روانی را بر کودکان و خانوادهها در مناطق آسیبدیده عمیقتر کرده است. این گزارش به بررسی ابعاد بحران در سطح جهانی، تجزیه و تحلیل واقعیت سلامت روان در ایران، چالشهای دسترسی به درمان و تأثیر فروپاشیهای اقتصادی و آسیبهای پی در پی بر رفاه روانی جامعه میپردازد.
تأثیر بحرانها بر سلامت روان
تأثیر بحرانها بر سلامت روان به یکی از برجستهترین چالشهایی تبدیل شده است که ثبات جوامع را تهدید میکند، بهویژه در کشورهایی که با فشارهای اقتصادی و اجتماعی پیدرپی مواجه هستند. بحرانها، چه جنگهای کوتاه، چه تورم اقتصادی، چه بیکاری بالا یا ناآرامیهای سیاسی، تأثیرات مستقیمی بر افراد از نظر احساس ناامنی، ترس از آینده، از دست دادن کنترل و کاهش کیفیت زندگی دارند. مطالعات نشان میدهد جوامعی که بحرانهای مکرر را تجربه میکنند، شاهد افزایش قابل توجه میزان افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه، بهویژه در میان گروههای آسیبپذیر مانند کودکان، زنان و خانوادههای کمدرآمد هستند. تأثیر بحرانها بر سلامت روان به سطح فردی محدود نمیشود؛ بلکه به سطح اجتماعی نیز گسترش مییابد و باعث ایجاد تنش عمومی، کاهش بهرهوری، افزایش خشونت خانگی و تضعیف پیوندهای اجتماعی میشود. با تکرار بحرانها و تجمع آسیبها، دسترسی به خدمات سلامت روان به یک ضرورت فوری تبدیل میشود. با این حال، منابع محدود، فقدان حمایت رسمی و انگ مرتبط با درمان روانشناختی، مانع از دریافت به موقع کمک توسط بسیاری میشود و در نتیجه بار روانی بر کل جامعه را تشدید میکند.
ایران: شیوع دو برابری و افسردگی فراتر از میانگین جهانی
در سطح ملی، آمارها در ایران واقعیت بسیار پیچیدهتری را نشان میدهند. به گفته آفرین رحیمی موقر، رئیس مرکز ملی مطالعات اعتیاد در دانشگاه علوم پزشکی تهران، ۱۳ درصد از جمعیت ایران از افسردگی رنج میبرند – تقریباً دو برابر میانگین جهانی ۷ درصد. اختلالات اضطرابی، از جمله وحشتزدگی و اضطراب فراگیر، نیز نرخهای بالایی را ثبت میکنند که از میانگین جهانی فراتر میرود.
آنچه در مورد وضعیت ایران به ویژه نگرانکننده است این است که تنها یک سوم از افراد مبتلا، درمان واقعی دریافت میکنند، در حالی که دو سوم دیگر به دلیل ترس از انگ اجتماعی، عدم آگاهی یا دسترسی محدود به خدمات سلامت روان، از درخواست کمک حرفهای خودداری میکنند.
گزارشهای محلی نشان میدهد که بحرانهای اقتصادی، وخامت شرایط زندگی و نرخ بالای بیکاری مستقیماً فشارهای روانی را تشدید کرده و اضطراب و افسردگی را به یک پدیده اجتماعی گسترده تبدیل کرده است که از شهرهای بزرگ تا مناطق دورافتاده گسترش مییابد.
بیشتر بخوانید : حوادث دانشگاهی ایران: هفت دانشجو در ۴۰ روز نخست جان باختند
جنگ و بحرانها: چرا اخیراً بار روانی افزایش یافته است؟
جنگ ۱۲ روزه اخیر، زخمهای روانی عمیقی بر شهروندان، به ویژه در مناطق نزدیک به درگیری، بر جای گذاشت. کودکان و خانوادهها بیشترین آسیب را از آسیبهای ناشی از خشونت، ترس و ناامنی دیدند که منجر به افزایش موارد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اضطراب شدید و حملات پانیک شد. کارشناسان سلامت روان خاطرنشان میکنند که تأثیر بحرانها بر سلامت روان محدود به مدت زمان جنگ نیست، بلکه هفتهها و ماهها پس از آن نیز ادامه دارد و این آسیبها اغلب به اختلالات مزمن تبدیل میشوند.
این بحران در زمانی رخ داد که جامعه ایران از قبل به دلیل تورم و افزایش قیمتها، تنشهای سیاسی و اجتماعی، فرصتهای شغلی محدود، شبکههای حمایت اجتماعی ضعیف و عدم وجود برنامههای ملی مؤثر در حوزه سلامت روان، از فشارهای روانی طولانی مدت رنج میبرد. با انباشت این شوکهای پی در پی، تأثیر بحرانها بر سلامت روان به طور فزایندهای آشکار شد، زیرا تقاضا برای خدمات درمانی روانشناختی فراتر از ظرفیت بیمارستانها و کلینیکها برای پاسخگویی افزایش یافت و بخش بزرگی از جمعیت را بدون حمایت کافی یا مراقبتهای تخصصی رها کرد.