تخلیه تهران؛ بحران در سایه بیبرنامگی دولتبا آغاز حملات موشکی و افزایش خطر درگیریهای مستقیم، تخلیه تهران به یکی از بحرانیترین و فوریترین موضوعات ایران تبدیل شده است. در حالیکه میلیونها نفر در پایتخت گرفتارند، دولت هیچ برنامه روشن، ساختار منسجم یا پشتیبانی مشخصی برای انتقال امن شهروندان ارائه نکرده است. در این خلأ، مردم خود دست به کار شدهاند؛ از فراهمکردن محل اسکان رایگان تا رسیدگی به سالمندان و کمک به جابجایی، همبستگی اجتماعی بهجای سیاستگذاری رسمی نشسته است.
تخلیه تهران؛ آغاز یک بحران انسانی
تخلیه تهران بهدلیل گسترش حملات موشکی و هوایی، نهتنها به یک بحران امنیتی، بلکه به فاجعهای انسانی و اجتماعی تبدیل شده است. پایتختی با جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر، حالا صحنهای است از سردرگمی، ترس و بیبرنامگی. بسیاری از ساکنان، بهویژه خانوادههای کمدرآمد، امکان خروج از شهر را ندارند؛ نه وسیله نقلیه شخصی دارند، نه توان مالی اقامت در شهرهای دیگر. این در حالیست که راههای خروجی تهران در ساعات پایانی روز و آغاز حملات نظامی به شدت پرترافیک شده و بنزین نیز کمیاب و گرانتر از همیشه به فروش میرسد.
مردمی که روزی در برجهای مسکونی زندگی میکردند، حالا بهدنبال سرپناهی موقت، چادرهایی در پارکها یا خانههای روستایی دوستان و اقوام هستند. از سوی دیگر، دولت هنوز هیچ برنامه مدونی برای ساماندهی این تخلیه گسترده اعلام نکرده و جز چند بیانیه هشدار، اقدام مشخصی برای اسکان یا تأمین نیازهای اولیه پناهجویان داخلی صورت نگرفته است. تخلیه تهران، که میتوانست با مدیریت بحران به فرصتی برای همبستگی ملی تبدیل شود، اکنون با بیکفایتی مدیریتی، به نقطهای تاریک در تاریخ معاصر ایران بدل شده است.
خانههایی که در باز شدند؛ آغاز یک جنبش
خانههایی که در باز شدند؛ آغاز یک جنبش مردمی بیسابقه را رقم زدند. در شرایطی که بسیاری از نهادهای حکومتی در مدیریت تخلیه تهران ناتوان ظاهر شدند، این مردم بودند که گام اول را برداشتند. تخلیه تهران، با همه پیچیدگیها و بیبرنامگیها، باعث شد موجی از همدلی و ایثار در میان شهروندان شکل بگیرد. از روستاهای گیلان و مازندران گرفته تا شهرهای کوچک غرب و جنوب کشور، خانوادههایی داوطلبانه درهای خانههای خود را به روی پناهجویان گشودند. در شبکههای اجتماعی، صدها پیام از سوی مردم منتشر شد که اعلام میکردند آمادگی دارند میزبان کسانی باشند که خانههایشان را زیر آتش و بمب از دست دادهاند.
این حرکت، به تدریج از یک اقدام فردی به یک جنبش اجتماعی بدل شد؛ جنبشی که برخاسته از رنج مشترک بود، نه ایدئولوژی یا دستور حکومتی. همزمان با شلوغی جادهها و نبود امکانات اقامت در مقصد، این خانههای بازشده، تبدیل به پناهگاههایی امن شدند برای کسانی که در فرایند تخلیه تهران جایی برای رفتن نداشتند.
وقتی دولت ناتوان است، مردم تصمیم میگیرند
وقتی دولت ناتوان است، مردم تصمیم میگیرند راه را خودشان پیدا کنند. در بحبوحه بحران و جنگ، جایی که نهادهای رسمی عملکردی ضعیف و گاه ناکارآمد از خود نشان میدهند، این مردماند که به میدان میآیند. تخلیه تهران بهجای آنکه با مدیریت دقیق و برنامهریزی منسجم همراه باشد، به صحنهای از سردرگمی و اضطراب بدل شده است؛ مردم نمیدانند کجا بروند، چه چیزی با خود ببرند، و آیا اصلاً جایی برای رفتن هست یا نه. با این حال، درست در همین لحظات، شبکههای مردمی به سرعت شکل گرفتهاند. از اطلاعرسانی درباره مسیرهای ایمن گرفته تا تهیه لیست اقامتگاههای رایگان در شهرهای شمالی، هرکس بهنوعی در حال ایفای نقش است.
مطالعه بيشتر : حمله اسرائیل به ایران: خانه فرماندهان هدف گرفت
دومینوی بیاعتمادی به دولت، باعث شده تا بسیاری از شهروندان ترجیح دهند خود دست بهکار شوند و منتظر دستور یا حمایت رسمی نمانند. تجربه تخلیه تهران نشان داد که سرمایه اجتماعی و همبستگی مردمی، گاهی بسیار مؤثرتر از هر طرح دولتی است؛ چرا که برخاسته از درد مشترک و نیاز فوری است، نه پروتکلهای اداری و بوروکراسی فلج.
جمعبندی
در روزهایی که تهران زیر آتش است، این آغوشهای باز مردمی است که پناه میدهند. حکومت در مدیریت جنگ ناکام ماند، اما مردم نشان دادند که هنوز هم امید زنده است. تخلیه تهران شاید آغاز یک بحران باشد، اما همبستگی مردمی، آغاز نجات است.