خشونت خانگی در ایران در طول سالها وضعیت پیچیده و نگرانکنندهای داشته است. در دورههای مختلف، این پدیده از نظر اجتماعی، قانونی و فرهنگی تغییرات زیادی را تجربه کرده است. در بسیاری از موارد، قربانیان خشونت خانگی، بهویژه زنان، هیچگونه حمایتی از سوی نظامهای قانونی یا اجتماعی دریافت نکردهاند و همچنان در معرض تهدیدات خشونتآمیز از سوی همسران یا اعضای خانواده خود قرار دارند. قوانین موجود معمولاً ضعیف و غیر مؤثر هستند، و این باعث میشود که خشونت خانگی به طور پیوسته ادامه یابد و حتی در برخی موارد به قتلهای فجیع منجر شود.
جرایم خشونت خانگی
در ماه فروردین ۱۴۰۴، ایران شاهد سه جرم خشونت خانگی تکاندهنده بود:
سمیه مطیرپور : ٣٣ ساله، در جزیره مینو توسط همسرش در برابر چشمان فرزندانش ذبح شد، پس از سالها خشونت و حبس خانگی.
فرزانه مرادی، در ماه هشتم بارداری، توسط همسرش در کرمانشاه با گلوله کشته شد، در حالی که اقوامش تحت فشار عرفهای دینی سکوت کرده بودند.
زهرا کردیزادی اهل بروجن توسط شوهرش خفه شد که بعداً دختر ۵ ساله آنها را قبل از خودکشی به ضرب گلوله شلیک کرد.
اختلال قانونی به قاتل فرصتی جدید میدهد
با وجود وحشیانه بودن این جنایات، مجازات قانونی بازدارنده باقی نمیماند. به گفته مشاور حقوقی، موسی برزین، قاتل در صورتی که اولیای دم عفو کنند، میتواند از حکم اعدام رهایی یابد، و این باعث میشود که پس از چند سال از زندان آزاد شده و دوباره به زندگی بازگردد.
این جنایات نیاز فوری به یک قانون مؤثر که خشونت خانگی را جرمانگاری کند و حمایت واقعی از زنان را تضمین نماید، برجسته میکند. بیتوجهی به این مسائل تنها تهدیدی برای زنان نیست، بلکه آینده کل جامعه را به خطر میاندازد.