مرگ علی شادمانی، فرمانده جدید قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا، در حملهای که به ارتش اسراییل نسبت داده شده، موجی از سوالات و نگرانیها درباره امنیت مقامات نظامی ایران، آسیبپذیری ساختار فرماندهی سپاه و پیامدهای منطقهای این رویداد ایجاد کرده است.
مرگ علی شادمانی که پیام داشت
مرگ علی شادمانی، تنها چهار روز پس از آنکه به فرمان علی خامنهای به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا منصوب شد، حامل پیامی آشکار به ساختار قدرت جمهوری اسلامی است: هیچ یک از مقامات ارشد نظامی ایران، حتی در قلب پایتخت و در مراکز به شدت محافظتشده، از گزند حملات مصون نیستند. این حادثه نه فقط یک ترور فردی، بلکه نمایش قدرت اطلاعاتی و عملیاتی دشمنان جمهوری اسلامی در عمیقترین لایههای امنیتی کشور بود. حملهای که ارتش اسراییل مسئولیت آن را برعهده گرفت، دقیق و هدفمند بود و نشان داد که طرف مقابل نه تنها به اطلاعات طبقهبندیشده و زمانبندی تحرکات فرماندهان دسترسی دارد، بلکه قادر است فرصتهای مناسب را برای ضربه زدن شناسایی و عملی کند. پیام این مرگ به رهبران جمهوری اسلامی روشن است: هر اندازه هم که حلقههای امنیتی را تنگتر کنند، باز هم شکافها و نقاط ضعف خطرناکی وجود دارد که میتوان از آنها عبور کرد.
این رویداد همچنین افکار عمومی ایران را درگیر این پرسش اساسی کرد که اگر حکومت نمیتواند جان فرماندهان عالیرتبه خود را در پایتخت حفظ کند، چگونه میتواند امنیت شهروندان عادی را تضمین کند؟ افزون بر آن، این حادثه علي شادمانى زنگ هشداری برای دیگر مقامات سپاه و نیروهای مسلح است؛ چرا که در سایه این حملات، بار دیگر مفهوم «امنیت ملی» در ایران با چالش و تردید جدی روبهرو شده است.
ضعف اطلاعاتی یا بحران امنیتی؟
مرگ على شادمانی پس از کشته شدن غلامعلی رشید، فرمانده پیشین قرارگاه، نشانهای روشن از ضعفهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است. چگونه است که ظرف کمتر از یک هفته، دو تن از عالیرتبهترین فرماندهان سپاه در پایتخت کشور و در مراکز حساس نظامی هدف قرار میگیرند؟ این پرسشی است که پاسخ آن میتواند چهره نگرانکنندهای از وضعیت امنیت داخلی ایران ترسیم کند. برخی تحلیلگران بر این باورند که تکرار این حملات نشاندهنده نفوذ عمیق اسراییل در دستگاههای امنیتی و نظامی ایران است؛ نفوذی که حالا دیگر نمیتوان آن را انکار کرد.
پیامدهای داخلی و منطقهای
کشته شدن علی شادمانی نه تنها یک رویداد نظامی صرف نبود، بلکه حادثهای است که میتواند آثار عمیقی بر صحنه داخلی و معادلات منطقهای بگذارد. در داخل کشور، مرگ علی شادمانی ضربهای روانی به ساختار فرماندهی سپاه پاسداران وارد کرده و احتمالا حکومت را به سمت اعمال محدودیتهای شدیدتر بر جامعه، تشدید فضای امنیتی و گسترش سرکوب منتقدان سوق خواهد داد. شهروندان عادی، فعالان سیاسی و مدنی و حتی بدنه نیروهای مسلح اکنون این سوال را در ذهن دارند که چگونه امنیت کشور و مردم تضمین خواهد شد، وقتی فرماندهان ارشد سپاه در قلب پایتخت هدف حملات مرگبار قرار میگیرند.
در سطح منطقهای، این رویداد میتواند تنش میان ایران و اسراییل را به مرحلهای تازه وارد کند؛ مرحلهای که در آن اقدامات تلافیجویانه از سوی جمهوری اسلامی یا نیروهای نیابتیاش در لبنان، سوریه، عراق یا یمن محتملتر از همیشه خواهد بود. در عین حال، چنین تحولی ممکن است به تشدید نگرانی همسایگان ایران و افزایش حضور و حمایتهای امنیتی غرب در منطقه بینجامد. به بیان دیگر، مرگ علی شادمانی میتواند آغازی برای زنجیرهای از تحولات پیشبینیناپذیر باشد که نه تنها امنیت داخلی ایران را تضعیف میکند، بلکه موازنه قدرت در خاورمیانه را نیز بیش از پیش به چالش میکشد.
بیشتر بخوانید : فرمانده کل سپاه کشته شد؛ نقطه عطفی در جنگ پنهان ایران و اسرائیل
زنگ خطر برای ايران
کشته شدن علی شادمانی در حملهای که دقیق، هدفمند و با بهرهگیری از اطلاعات خاص انجام شده، نشان میدهد که ساختار فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر است. این رویداد نه تنها ضربهای سنگین به حیثیت و قدرتنمایی سپاه پاسداران است، بلکه زنگ خطری جدی برای امنیت ملی ایران به شمار میآید. حال باید دید که حکومت چه پاسخی به این ضربه خواهد داد و آیا خواهد توانست افکار عمومی را آرام کند یا خیر.