قتل الهه حسیننژاد، دختر ۲۴ ساله ساکن اسلامشهر، بار دیگر سایه سنگین ناامنی، تبعیض و ناکارآمدی ساختارهای حکومتی را بر سر زنان ایران گسترده است. در شرایطی که نظام با دوربین و دستگاههای امنیتی معترضان را در چند ساعت بازداشت میکند، چگونه است که ربایش و قتل زنان در بیخبری و سکوت رخ میدهد؟ گزارشی کامل از قتل الهه، مفقود شدن دختران نوجوان، و فقدان پاسخگویی حکومت را در ادامه بخوانید.
قتل الهه حسیننژاد
قتل الهه حسیننژاد یک بار دیگر زنگ خطر خشونت علیه زنان را به صدا درآورد. او زنی جوان، مادر یک کودک خردسال، و یکی از زنان مهاجر ایرانی در ترکیه بود که در فضای تهدیدآمیز ناشی از خشونت خانوادگی، به پلیس پناه برد اما بیپاسخ ماند. قتل الهه حسیننژاد نه تنها یک جنایت فردی بلکه یک شکست ساختاری در حمایت از زنان در معرض خشونت بود؛ الهه بارها نسبت به تهدید جانی از سوی همسر سابقش هشدار داده بود، اما نهادهای امنیتی و قضایی در ترکیه برخوردی جدی با این تهدیدها نکردند
این قتل فجیع در حالی رخ داد که او در خانهاش در استانبول به همراه دختر کوچکش زندگی میکرد و تنها چند هفته پیش از آن، درخواست کمک و حمایت کرده بود. روایت خانواده حسیننژاد از بیتفاوتی پلیس و عدم رسیدگی قضایی، تصویر تلخی از رنج زنان پناهجو و مهاجر در برابر خشونت را ترسیم میکند. حالا نام الهه در کنار دهها زن دیگر قرار گرفته که قربانی ترکیبی از تبعیض، بیتوجهی و خشونت ساختاری شدهاند.
اعترافات متناقض؛ چه کسی پاسخگوست؟
قتل الهه حسیننژاد در روایت رسمی به عنوان نتیجه یک «سرقت موبایل» توسط فردی با سوءسابقه توجیه شد؛ فردی که با ضربه چاقو به سینهاش جان او را گرفت و جسدش را در خیابان رها کرد. اما این روایت پر از تناقض است. ابتدا اعلام شد که قاتل راننده خودرویی بوده که آن را از برادر یا دوستش قرض گرفته، اما بررسیها نشان داد خودرو متعلق به خودش بوده و تنها پلاک آن هنوز تغییر نکرده بود. رسانهها در ابتدا از «قصد تعرض جنسی» سخن گفتند، اما بعدتر پزشکی قانونی این ادعا را رد کرد. قتل الهه حسیننژاد در این فضای مبهم و روایتهای متضاد، نه تنها شفاف نشد، بلکه ابهام و بیاعتمادی عمومی را نسبت به نهادهای رسمی افزایش داد.
قوانین ناکارآمد، مجرمان آزاد
الهه تنها قربانی یک فرد مجرم نیست؛ قربانی سیستم قضایی و قانونی است که فردی با سابقه کیفری و رفتار خشونتآمیز را بدون بررسی وضعیت روانی و اجتماعیاش آزاد میکند. همانطور که قاتل «شیما صباگردی» نیز با تخفیف مجازات از زندان آزاد شد، جامعه بار دیگر با یک تراژدی مشابه روبهرو شد. در حالی که روند بازپروری مجرمان وجود ندارد، مردم باید هزینه تکرار جرایم را بپردازند.
الهه، سارا، یسنا، شیما، سما… این نامها تکرار میشوند و با هر تکرار، اعتماد اجتماعی فرسودهتر میشود. اما جامعه نباید ساکت بماند. مطالبهگری برای امنیت زنان، شفافیت در روندهای قضایی، و بازنگری در قوانین بازدارنده، تنها از مسیر فشار عمومی و رسانهای ممکن است.
نتیجهگیری
قتل الهه حسیننژاد، نه فقط مرگ یک زن، بلکه نشانهای از فروپاشی امنیت اجتماعی و بیکفایتی نهادهایی است که مسئول حفاظت از جان شهروندان هستند. الهه را فراموش نکنیم، زیرا فراموشی او، مقدمهای برای تکرار تراژدیهای بعدی است.