کودکهمسری در ایران همچنان جان دختران را میگیرد؛ «گلی کوهکن» زن ۲۵ ساله بلوچ، قربانی ازدواج اجباری در ۱۲سالگی و سالها خشونت خانگی، اکنون در زندان امیرآباد گرگان با حکم قصاص نفس روبهروست. او که در ۱۸سالگی به اتهام قتل همسرش بازداشت شد، تنها در صورت پرداخت ۱۰ میلیارد تومان دیه میتواند از چوبهدار نجات یابد. فعالان حقوق بشر و همبندیهای سابق او کمپینی برای جمعآوری این مبلغ تا آذرماه ۱۴۰۴ آغاز کردهاند.
کودکهمسری در ایران
کودکهمسری در ایران همچنان یکی از تلخترین معضلات اجتماعی است که زندگی دختران را در سنین بسیار پایین نابود میکند، بهویژه در مناطق محروم و حاشیهنشین مانند بلوچستان. بسیاری از خانوادهها به دلیل فقر یا رسوم قبیلهای، دختران خود را پیش از رسیدن به سن قانونی وادار به ازدواج میکنند؛ ازدواجی که اغلب با خشونت خانگی، محرومیت از تحصیل و سلب ابتداییترین حقوق همراه است. یکی از این داستانهای تلخ، ماجرای «گلی کوهکن» است؛ دختر بلوچ که در ۱۲سالگی به عقد پسرخالهاش درآمد و سالها زیر سایه تحقیر، ضرب و شتم و خشونت روانی و جسمی زندگی کرد.
ماجرای گلی، چهره بیرحم پدیده کودکهمسری در ایران را آشکار میکند؛ جایی که یک کودک، ناخواسته به همسر و مادر تبدیل میشود، در حالی که هنوز در سن بازی و یادگیری است. پس از سالها تحمل خشونت، در ۱۸سالگی حادثهای رخ داد که به مرگ همسرش انجامید و او را متهم به قتل عمد و مواجه با حکم قصاص کرد. امروز، گلی هفت سال است که در زندان امیرآباد گرگان زندانی است و تنها با پرداخت ۱۰ میلیارد تومان دیه میتواند از اعدام نجات پیدا کند. فعالان حقوق بشر و همبندیهای سابقش این روزها در تلاشند تا پیش از پایان سال ۱۴۰۴، این مبلغ را جمعآوری کنند و شاید آخرین فرصت برای بخشیدن زندگی دوباره به دختری باشد که از کودکی، قربانی ساختارهای ناعادلانه بوده است.
شرط رضایت خانواده مقتول؛ ده میلیارد تومان دیه
شرط اصلی برای جلب رضایت خانواده مقتول در پرونده «گلی کوهکن» پرداخت ده میلیارد تومان دیه است؛ مبلغی سنگین که برای خانوادهای محروم و بیپناه، مانند خانواده گلی، غیرقابل تأمین به نظر میرسد. گلی که قربانی یکی از تلخترین نمونههای کودکهمسری در ایران است، در ۱۲سالگی به اجبار با پسرخالهاش ازدواج کرد و سالها زیر بار خشونت خانگی و محرومیت از تحصیل زندگی کرد. در نهایت، در ۱۸سالگی و در شرایطی که مدعی است برای دفاع از جان خود و فرزندش اقدام کرده، همسرش جان باخت و حالا او هفت سال است که در زندان امیرآباد گرگان روزگار میگذراند.
این ماجرا نشان میدهد که چگونه ساختارهای ناعادلانه و قوانین تبعیضآمیز میتواند مسیر زندگی یک کودک را به سوی نابودی بکشاند. پدیده کودکهمسری در ایران نه تنها کودکان را از حق تحصیل و کودکی محروم میکند، بلکه آنان را در برابر چرخه خشونت، فقر و بیعدالتی قرار میدهد. حالا، تنها راه رهایی گلی از طناب دار، جمعآوری ده میلیارد تومان دیه است؛ تلاشی که فعالان حقوق بشر و همبندیهای سابق او با راهاندازی کمپینی سراسری آغاز کردهاند، به امید آنکه تا پیش از پایان سال ۱۴۰۴، این مبلغ فراهم و جان دختری که از کودکی قربانی شد، نجات یابد.
صدای جامعه برای نجات گلی
پرونده «گلی کوهکن» بازتاب گستردهای در داخل و خارج از ایران داشت و به نمادی از رنج دخترانی تبدیل شد که به اجبار در سنین پایین ازدواج میکنند و بعدها با سرنوشتهای تراژیک روبهرو میشوند. بسیاری از ایرانیان، بهویژه در مناطق محروم، داستان او را بازتابی از واقعیت تلخ زندگی خود دانستند؛ واقعیتی که ظلم از همان لحظه کودکهمسری در ایران آغاز میشود و تا سالها خشونت خانگی و سپس دادگاههایی که به ندرت شرایط انسانی و اجتماعی قربانیان را در نظر میگیرند، ادامه مییابد. سازمانهای حقوق بشری نگرانی شدید خود را ابراز کرده و تأکید کردند که صدور حکم اعدام برای گلی، نادیده گرفتن این واقعیت است که او هنگام ازدواج کودک بوده و سالها قربانی خشونت شده است.
در فضای مجازی، ماجرای او به کارزار گستردهای از همبستگی تبدیل شد؛ جایی که فعالان با راهاندازی هشتگها، هزاران کاربر را به اشتراکگذاری جزئیات پرونده ترغیب کردند تا توجه جهانیان را جلب کنند. انجمنهای فمینیستی و حقوقی خارج از ایران نیز به این تلاشها پیوستند و از مقامات خواستند اجرای حکم اعدام را متوقف کرده و قوانین مربوط به ازدواج دختران کمسن و سال و عدم شناسایی حقوق آنها در برابر خشونت را اصلاح کنند. همچنین، افراد بسیاری از داخل و خارج کشور با اهدای مبالغی به کمپین جمعآوری ده میلیارد تومان دیه پیوستند؛ تلاشی که نه تنها برای نجات جان گلی، بلکه برای رساندن این پیام است که ظلمی که با کودکهمسری در ایران آغاز میشود باید پایان یابد و زندگی دختران ارزشمندتر از سنتها و قوانینی است که رنج آنها را تداوم میبخشد.
جمعبندی
داستان «گلی کوهکن» تنها یک پرونده فردی نیست، بلکه آینهای از واقعیت تلخی است که هزاران دختر قربانی آن میشوند؛ دخترانی که به اجبار در سنین کودکی ازدواج میکنند. از کودکهمسری در ایران تا دیوارهای زندان و صدور حکم اعدام، روشن است که مسیر دستیابی به عدالت از اصلاح قوانین و حفاظت از کودکان در برابر خشونت و سوءاستفاده میگذرد. همبستگی مردمی و بینالمللی با گلی نشان میدهد که جان انسان ارزشمندتر از سنتها و باورهایی است که ظلم را تداوم میبخشند و نجات او امروز میتواند گامی برای نجات دیگران در فردا باشد. شاید صدای جامعه آخرین امید باشد، اما در عین حال زنگ خطری است برای همه کسانی که به حفظ کرامت انسانی و حق حیات باور دارند.