آشپزی کردی در ایران، یکی از غنیترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین بخشهای فرهنگ غذایی کشور است. در میان غذاهای سنتی ایرانی، فسنجان جایگاه ویژهای دارد؛ اما آنچه کمتر گفته میشود، نقش اقلیتها از جمله کُردها در حفظ و تحول این غذای کهن است. فسنجان در مناطق کُردنشین نهتنها طعمی متفاوت دارد، بلکه بازتابی از هویت فرهنگیای است که در سایه سیاستهای رسمی، به حاشیه رانده شده است.
آشپزی کردی در ایران
آشپزی کردی در ایران، یکی از غنیترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین بخشهای فرهنگ غذایی کشور است. در میان غذاهای سنتی ایرانی، فسنجان جایگاه ویژهای دارد؛ اما آنچه کمتر گفته میشود، نقش اقلیتها از جمله کُردها در حفظ و تحول این غذای کهن است. فسنجان در مناطق کُردنشین نهتنها طعمی متفاوت دارد، بلکه بازتابی از هویت فرهنگیای است که در سایه سیاستهای رسمی، به حاشیه رانده شده است.
آشپزی کردی در ایران تنها به معنای تغذیه نیست، بلکه نوعی از انتقال میراث فرهنگی است؛ از مادربزرگ به نوه، از روستا به شهر، از مقاومت به زندگی روزمره. در حالیکه در رسانههای رسمی کمتر به این گوناگونی پرداخته میشود، در خانههای کُردی، هر وعده غذا فرصتی است برای حفظ زبان، هویت و خاطرهی جمعی یک ملت.
از آشپزخانه تا هویت؛ روایت پنهان اقلیتها
از آشپزخانه تا هویت؛ روایت پنهان اقلیتها، عبارتی است که بهخوبی میتواند جایگاه آشپزی کردی در ایران را توصیف كند.تنها مجموعهای از دستورهای غذایی نیست، بلکه بخشی از هویت فرهنگی یک ملت است که قرنها در حاشیه مانده و کمتر دیده یا شنیده شده. در دل هر غذا، ردپای تاریخ، زبان، و مقاومت دیده میشود؛ از نحوه انتخاب مواد اولیه تا آیین پخت و حتی شیوهی سرو کردن غذا.
در مناطق کُردنشین، غذا نهتنها وسیلهای برای تغذیه جسم، بلکه راهی برای زنده نگه داشتن زبان و فرهنگ محلی است. مادران و مادربزرگها، در حالیکه غذای سنتی مانند فسنجان، دولمه، یا کلانه را آماده میکنند، واژهها و اصطلاحاتی از زبان کردی را به نسل بعد منتقل میکنند. در شرایطی که آموزش رسمی زبان کردی در مدارس ممنوع است، آشپزی کردی در ایران به یکی از آخرین پناهگاههای هویت قومی تبدیل شده است؛ جایی که هنوز میتوان کردی صحبت کرد، بدون ترس از سانسور یا سرکوب.
در کشوری که تنوع زبانی و فرهنگیاش پشت نقاب “وحدت ملی” پنهان شده، غذا میتواند زبانِ گویای اقلیتها باشد. آشپزی کردی در ایران فقط مجموعهای از طعمها نیست، بلکه شکل دیگری از مقاومت روزمره است؛ مقاومتی که نه در خیابانها، بلکه در قابلمهها و سفرههای ساده اتفاق میافتد. فسنجان، بهعنوان یک غذای نمادین، در دستان هر قوم و منطقه، به روایت خاص خود تبدیل میشود. وقتی کردها این غذا را با ادویههای خود میپزند، در واقع تاریخ و هویتشان را هم مزهدار میکنند.در نهایت، آنچه بر سر سفرهها میآید، تنها غذا نیست؛ بلکه ترکیبی است از فرهنگ، زبان، و حافظه جمعی. و شاید وقت آن رسیده باشد که به جای یکسانسازی، به این تنوع افتخار کنیم.