ابراهیم جانهفرد، پناهجوی افغان ساکن ایران، این روزها به نمادی از سرکوب و تبعیض سیستماتیک علیه مهاجران در جمهوری اسلامی تبدیل شده است؛ فردی که بهجای یافتن پناه، با زندان و فشارهای امنیتی مواجه شد.
ابراهیم جانهفرد؛ پناهجوی افغان زندانی در ایران
ابراهیم جانهفرد، پناهجوی افغان ساکن ایران، سالهاست که قربانی بیعدالتی سیستم قضایی جمهوری اسلامی شده است. او که برای یافتن امنیت و زندگی بهتر به ایران پناه آورده بود، نه تنها حمایت قانونی دریافت نکرد، بلکه با اتهاماتی مبهم و بدون مدارک کافی، به حبس طولانیمدت محکوم شد. منابع حقوق بشری میگویند که ابراهیم جانهفرد در طول بازجوییها از دسترسی به وکیل محروم بوده و اعترافات اخذشده تحت فشار، مبنای صدور حکم علیه او قرار گرفته است.
پرونده ابراهیم جانهفرد تنها یکی از نمونههای فراوان از برخوردهای ناعادلانه با مهاجران افغان در ایران است. در حالی که نهادهای بینالمللی بارها نسبت به نقض حقوق پناهجویان در ایران هشدار دادهاند، مقامهای جمهوری اسلامی همچنان با بیتفاوتی و سرکوب پاسخ میدهند. ابراهیم جانهفرد اکنون در وضعیت جسمی و روحی نامناسبی در زندان بهسر میبرد، اما درخواستهای او برای رسیدگی مجدد به پروندهاش تاکنون بیپاسخ مانده است.
تبعید خاموش؛ وقتی وطن به زندان تبدیل میشود
ابراهیم جانهفرد، فعال صنفی و فرهنگی از استان ایلام، حالا نهتنها از شغلش محروم شده، بلکه عملاً به تبعیدی خاموش در زادگاهش محکوم است. فشارهای امنیتی و نهادهای اطلاعاتی، او را به حاشیه راندهاند، بیآنکه حتی حکم رسمی یا روند قضایی مشخصی طی شده باشد. زندگی برای ابراهیم جانهفرد به زندانی بیدر و پیکر بدل شده، جایی که حتی نفس کشیدن آزادانه نیز هزینه دارد.
این فعال فرهنگی بارها از تبعیض سیستماتیک، فقر ساختاری و بیعدالتی آموزشی در مناطق مرزی سخن گفته بود؛ سخنانی که گویا برای نهادهای امنیتی غیرقابلتحمل است. حذف او از آموزشوپرورش و ممنوعیت فعالیتهای اجتماعی، نهفقط سرکوب یک فرد، بلکه هشدار به همه معلمان و فعالانیست که نمیخواهند ساکت بمانند.
در پایان، پرونده ابراهیم جانهفرد تنها نمونهای از فشارهای پنهان و تبعیدهای خاموشی است که بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی در ایران با آن مواجهاند. تبدیل میهن به زندانی بیدیوار برای کسانی که صدای متفاوت دارند، تنها به دوری فیزیکی ختم نمیشود، بلکه روح و امید را نیز در هم میشکند. این روند نگرانکننده، نهتنها تهدیدی برای حقوق فردی، بلکه زنگ خطری برای آزادیهای عمومی در جامعهایست که باید صدای منتقدان را بشنود، نه اینکه آنها را به سکوت وادارد.