اینفلوئنسر در ایران دیگر فقط یک چهره مجازی نیست؛ او به نمادی از کشمکش میان آزادی فردی و ساختار امنیتی تبدیل شده است. جایی که در بسیاری از کشورها اینفلوئنسر بهعنوان موتور محرک اقتصاد دیجیتال و صنعت تبلیغات شناخته میشود، در ایران حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی میتواند مساوی با بازداشت، پرونده قضایی و حتی زندان باشد.
اینفلوئنسر در ایران
اینفلوئنسر در ایران به پدیدهای جنجالی تبدیل شده است؛ پدیدهای که برای بسیاری از جوانان تنها مسیر دیدهشدن و کسب درآمد بود، اما خیلی زود به میدان برخورد امنیتی بدل شد. در حالیکه در دیگر کشورها اینفلوئنسرها با قراردادهای تبلیغاتی و حمایت برندها مسیر حرفهای پیدا میکنند، در ایران بسیاری از آنان طعم بازداشت، بازجویی و محاکمه را چشیدهاند. سپیده رشنو پس از انتشار ویدئویی درباره مخالفت با حجاب اجباری، نهتنها بازداشت شد بلکه مجبور به اعتراف تلویزیونی گردید. سحر تبر، که با تصاویر اغراقآمیزش میلیونها دنبالکننده جذب کرده بود، به اتهام «فساد اخلاقی» روانه زندان شد. همچنین مریم جلال حسینی و الهام صادقی، به دلیل حمایت علنی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» با احکام قضایی روبهرو شدند. اینفلوئنسر در ایران نهتنها یک تولیدکننده محتوا نیست، بلکه به چشم نظام، خطری امنیتی محسوب میشود؛ خطری که به جای تبدیلشدن به سرمایه اجتماعی و اقتصادی، با ابزار سرکوب پاسخ داده میشود.
قوانین مبهم و سرکوب سیستماتیک
نبود قوانین شفاف در ایران باعث شده هر نوع فعالیت تبلیغاتی یا محتوایی در شبکههای اجتماعی با خطر برخورد قضایی همراه باشد. بسیاری از اینفلوئنسرها مجبورند مخفیانه کار کنند یا با نامهای مستعار فعالیت داشته باشند. اتهاماتی مانند «تبلیغ علیه نظام»، «نشر محتوای غیراخلاقی» یا حتی «تشویش اذهان عمومی» ابزارهایی هستند که دستگاه قضایی برای محدود کردن آزادی بیان و کسبوکار دیجیتال استفاده میکند. نتیجه آن، مهاجرت بسیاری از فعالان دیجیتال مارکتینگ و اینفلوئنسرهای ایرانی به خارج از کشور بوده است.
فرار به بیرون؛ مهاجرت اجباری اینفلوئنسرها
اینفلوئنسر در ایران برای ادامه مسیر حرفهای خود با دیواری از محدودیتها روبهرو است. وقتی کوچکترین فعالیت تبلیغاتی یا حتی انتشار یک ویدئو شخصی میتواند با اتهامهای امنیتی و قضایی همراه شود، بسیاری از این افراد راهی جز ترک کشور نمیبینند. طی سالهای اخیر دهها چهره شناختهشده در حوزه مد، سبک زندگی، آموزش یا سرگرمی، ایران را ترک کرده و در ترکیه، امارات یا اروپا مستقر شدهاند تا بتوانند بدون ترس از بازداشت، کسبوکار دیجیتال خود را ادامه دهند. این مهاجرت اجباری نهتنها باعث خروج سرمایه انسانی و خلاقیت از کشور شده، بلکه فرصتهای اقتصادی بزرگی را هم از بازار داخلی گرفته است. در نهایت، اینفلوئنسر در ایران به جای اینکه بهعنوان موتور توسعه اقتصاد دیجیتال شناخته شود، به عاملی برای نگرانی امنیتی بدل شده و همین نگرش سختگیرانه، موج مهاجرت را تشدید کرده است.
امارات؛ سازماندهی و حمایت رسمی
امارات رویکردی کاملاً متفاوت را برگزیده است. این کشور نه تنها اینفلوئنسرها را محدود نمیکند، بلکه با ایجاد چارچوب قانونی مشخص، فعالیت آنها را به رسمیت شناخته است.به تازگی «شورای امارات برای رسانه» اعلام کرد که بیش از ۱۸۰۰ مجوز «معلن » برای افراد و شرکتها از ۷۵ کشور صادر کرده است. این مجوزها که از یک تا سه ماه برای بازدیدکنندگان و تا یک سال برای شهروندان و مقیمان اعتبار دارند، امکان فعالیت رسمی و قانونی در حوزه تبلیغات دیجیتال را فراهم میکنند.هدی قطان ، مؤسس برند جهانی ، یکی از موفقترین نمونههای اینفلوئنسرهای مقیم دبی است که توانسته با استفاده از فضای باز و حمایتی امارات، کسبوکاری چند میلیون دلاری راهاندازی کند. همچنین، چهرههایی چون سلامه محمد و احمد خمیس، یا خوله المراغی، با حمایت ساختار رسانهای و تبلیغاتی امارات، به شهرت منطقهای و جهانی رسیدهاند.
مقایسه برخورد ایران و امارات با اینفلوئنسرها فراتر از مسئله رسانهای است. این دو کشور دو مسیر متفاوت برای مواجهه با پدیدهای جهانی انتخاب کردهاند: یکی با رویکرد امنیتی و سرکوب، دیگری با حمایت و سازماندهی. آینده نشان خواهد داد که کدام مسیر میتواند هم به رشد اقتصادی کمک کند و هم به ارتقای جایگاه فرهنگی و اجتماعی در دنیای دیجیتال.