بحران مدارس تهران وارد مرحله نگرانکنندهای شده است؛ تراکم بالای دانشآموزان، کمبود بیش از ۷ هزار کلاس، و فرسودگی ۸۰۴ مدرسه، چهرهای هشداردهنده از وضعیت آموزش در پایتخت ترسیم میکند. در کنار این، محدودیتهای تازه برای ثبتنام دانشآموزان مهاجر و شهریههای سنگین مدارس، فشار مضاعفی بر خانوادهها وارد کرده و آینده تحصیلی هزاران کودک را در هالهای از ابهام قرار داده است.
بحران مدارس تهران
بحران مدارس تهران دیگر یک مسئله آموزشی ساده نیست، بلکه به پروندهای فشارآور برای دولت و جامعه تبدیل شده است. آمارهای رسمی ابعاد این مشکل را آشکار میکند: بیش از ۸۰۴ مدرسه فرسوده نیازمند تخریب و بازسازی هستند و کمبودی بیش از ۷ هزار کلاس برای رسیدن به سطح استاندارد آموزشی وجود دارد. این کمبود جدی همراه با تراکم شدید در کلاسهاست، بهطوریکه میانگین تعداد دانشآموزان در هر کلاس در تهران ۳۳ نفر است، که بسیار بالاتر از میانگین کشوری یعنی ۲۶ نفر میباشد. هرچند مسئولان اقداماتی برای مقاومسازی برخی ساختمانها انجام دادهاند، اما واقعیت این است که بسیاری از مدارس دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای آموزشی یا استانداردهای محیطی روز نیستند.
خطر اوضاع زمانی بیشتر میشود که محدودیتهای تازه برای ثبتنام دانشآموزان مهاجر، بهویژه افغانها، مطرح میشود؛ مسألهای که میتواند هزاران کودک را از حق تحصیل محروم کند. در کنار آن، شهریههای سنگین مدارس فشار مضاعفی بر دوش خانوادهها گذاشته است. این چالشهای پیدرپی باعث شده که بحران مدارس تهران به مسئلهای چندبُعدی تبدیل شود که حل آن با اقدامات مقطعی ممکن نیست و نیازمند برنامهای جامع برای بازسازی زیرساختهای آموزشی و تضمین برابری فرصتهای تحصیلی برای همه کودکان است.
دانشآموزان مهاجر؛ قربانیان مقررات تازه
بحران مدارس تهران تنها به کمبود کلاس و فرسودگی ساختمانها محدود نمیشود، بلکه دانشآموزان مهاجر نیز به شدت از این شرایط آسیب میبینند. مقررات تازه وزارت آموزشوپرورش باعث شده هزاران کودک افغان آنهایی که در ایران متولد شدهاند و سالها اینجا تحصیل کردهاند—با خطر محرومیت از مدرسه روبهرو شوند. در آییننامه جدید، مدارک قابل قبول برای ثبتنام محدودتر شده و بسیاری از دانشآموزانی که پیشتر مجاز به ادامه تحصیل بودند، اکنون از حضور در کلاسها بازماندهاند. این سیاستها نهتنها باعث افزایش فشار روانی بر خانوادههای مهاجر میشود، بلکه تراکم و تنش در مدارس را نیز تشدید میکند.
در حالیکه بحران مدارس تهران همچنان در صدر نگرانیهای آموزشی کشور قرار دارد، حذف تدریجی دانشآموزان مهاجر میتواند شکافهای اجتماعی و فرهنگی را عمیقتر کند. کارشناسان هشدار میدهند که این رویکرد، برخلاف اصول عدالت آموزشی، آینده هزاران کودک را قربانی میکند و در نهایت هزینههای اجتماعی سنگینی بر جامعه تحمیل خواهد کرد. اگر سیاستگذاران به جای محدودسازی، به دنبال ایجاد فرصت برابر برای همه کودکان نباشند، بحران مدارس تهران از یک مسئله آموزشی به بحرانی انسانی و اجتماعی فراگیر تبدیل خواهد شد.
شهریههای نجومی مدارس غیردولتی
بحران مدارس تهران تنها به کمبود کلاس و فرسودگی ساختمانها محدود نمیشود، بلکه شهریههای نجومی مدارس غیردولتی نیز به مشکلی جدی برای خانوادهها تبدیل شده است. بر اساس اعلام احمد محمودزاده، رئیس سازمان مدارس غیردولتی، سقف شهریه این مدارس برای سال تحصیلی جدید به ترتیب ۱۴۵ میلیون تومان برای دبیرستان، ۹۵ میلیون تومان برای دوره متوسطه اول و ۹۱ میلیون تومان برای ابتدایی تعیین شده است. این مبالغ، هزینههای اضافی مانند تغذیه، سرویس رفتوآمد و لباس فرم را شامل نمیشود و خانوادهها باید برای این موارد نیز مبالغ جداگانهای بپردازند. بسیاری از والدین میگویند که مدارس با عناوین مختلف هزینههای بیشتری تحمیل میکنند که فشار مالی سنگینی بر دوش آنها گذاشته است.
در شرایطی که بحران مدارس تهران همچنان حلنشده باقی مانده، افزایش مداوم شهریهها باعث شده شکاف آموزشی بین خانوادههای مرفه و کمدرآمد بیشتر شود. این وضعیت نهتنها دسترسی برابر به آموزش را تهدید میکند، بلکه میتواند منجر به ترک تحصیل برخی دانشآموزان شود. کارشناسان هشدار میدهند که اگر نظارت جدی بر شهریهها و کیفیت خدمات آموزشی اعمال نشود، بحران مدارس تهران به مرحلهای خواهد رسید که حتی ساخت کلاسهای جدید هم نتواند آسیبهای آن را جبران کند.
جمعبندی
آنچه از آمار و گزارشها برمیآید، این است که نظام آموزشی پایتخت درگیر بحرانی چندوجهی است که از فرسودگی شدید مدارس و کمبود کلاس گرفته تا محرومیت دانشآموزان مهاجر و فشار مالی ناشی از شهریههای سنگین را در بر میگیرد. حل این مشکلات نیازمند برنامهای جامع، بودجهای پایدار و ارادهای جدی برای ایجاد تغییرات ساختاری است. اگر امروز برای بازسازی زیرساختها، کاهش تبعیض و کنترل هزینههای آموزشی اقدامی جدی انجام نشود، فردا نهتنها کیفیت آموزش در تهران بیش از پیش سقوط خواهد کرد، بلکه نسل آینده با شکافهای اجتماعی و فرهنگی عمیقتری روبهرو خواهد شد.