بحران بیآبی خوزستان و سیستان به نقطهای بیسابقه رسیده است. این دو استان که روزگاری به وفور منابع آبی و رودخانههای پرآب شهرت داشتند، امروز با کمآبی شدید، خشکیدن رودخانهها، نابودی کشاورزی و مهاجرت اجباری روبهرو هستند.
بحران بیآبی خوزستان و سیستان
بحران بیآبی خوزستان و سیستان یکی از جدیترین چالشهای زیستمحیطی و انسانی ایران در دهههای اخیر است. کاهش بارندگی، مدیریت نادرست منابع آبی، سدسازیهای بیرویه و انتقال آب به استانهای مرکزی، باعث خشکیدن رودخانهها و تالابهای این مناطق شده است. در خوزستان، کارون و کرخه که زمانی شاهرگهای حیاتی کشاورزی و صنعت بودند، امروز با کاهش شدید جریان آب روبهرو هستند. در سیستان و بلوچستان نیز، قطع حقآبه هیرمند از سوی افغانستان و خشکسالیهای پیاپی، روستاها را به مرز خالی شدن کامل رسانده است. مردم این استانها با مشکلاتی همچون کمبود آب آشامیدنی، نابودی دامها، و از بین رفتن معیشت کشاورزی مواجهاند. این شرایط نهتنها مهاجرت اجباری هزاران خانواده را بهدنبال داشته، بلکه موجب شکلگیری اعتراضات گستردهای نیز شده است. بحران کنونی نشان میدهد که اگر برای مهار بحران بیآبی خوزستان و سیستان اقدام فوری و مؤثر صورت نگیرد، آینده این مناطق با تهدیدی جدی و برگشتناپذیر روبهرو خواهد بود.
زندگی مردم زیر سایه تشنگی
زندگی مردم زیر سایه تشنگی در سالهای اخیر به واقعیتی تلخ در جنوب و جنوبشرقی ایران بدل شده است. بحران بیآبی خوزستان و سیستان نهتنها منابع آب آشامیدنی را به شدت محدود کرده، بلکه زندگی روزمره مردم را مختل ساخته است. در روستاهای خوزستان، خانوادهها مجبورند ساعتها در صفهای طولانی برای پر کردن چند دبه آب بایستند، آن هم در گرمای طاقتفرسای بالای ۵۰ درجه. در سیستان و بلوچستان، بسیاری از کشاورزان به دلیل خشکی زمین و نبود آب، زمینهای خود را رها کرده و به مشاغل موقت و کمدرآمد روی آوردهاند. کمبود آب همچنین منجر به شیوع بیماریهای ناشی از استفاده از آبهای آلوده شده است. مدارس در برخی مناطق به دلیل نبود آب سالم تعطیل میشوند و دامداران با مرگ دستهجمعی دامها روبهرو هستند. اگر برای مهار بحران بیآبی خوزستان و سیستان اقدام فوری صورت نگیرد، این وضعیت میتواند به نابودی کامل معیشت و مهاجرت اجباری بخش بزرگی از جمعیت منجر شود.
مهاجرت اجباری و تغییر بافت جمعیتی
مهاجرت اجباری و تغییر بافت جمعیتی از پیامدهای مستقیم بحران بیآبی خوزستان و سیستان در سالهای اخیر بوده است. خشکیدن رودخانهها، نابودی کشاورزی و از بین رفتن منابع معیشتی، هزاران خانواده را ناچار کرده تا خانه و زمینهای اجدادی خود را ترک کنند و به شهرهای دیگر یا حتی استانهای دور مهاجرت کنند. این جابهجایی گسترده باعث تغییر ترکیب جمعیتی مناطق مقصد شده و فشار زیادی بر زیرساختهای شهری و خدمات عمومی وارد کرده است. در بسیاری از روستاهای سیستان، جمعیت به کمتر از یکسوم دهه گذشته کاهش یافته و زندگی اجتماعی و فرهنگی محلی دچار فروپاشی شده است. از سوی دیگر، کوچ اجباری باعث گسست خانوادگی، افزایش بیکاری در مناطق جدید و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در حاشیه شهرها شده است. اگر روند کنونی ادامه پیدا کند و برای مهار بحران بیآبی خوزستان و سیستان اقدام جدی صورت نگیرد، مهاجرت و تغییر بافت جمعیتی به سطحی غیرقابل بازگشت خواهد رسید.
نتیجهگیری
بحران بیآبی خوزستان و سیستان و بلوچستان تنها یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت انسانی، اقتصادی و اجتماعی ایران به شمار میرود. کمبود آب، مهاجرت اجباری، تغییر بافت جمعیتی و نابودی معیشت، زنگ خطرهایی هستند که اگر جدی گرفته نشوند، میتوانند آینده این مناطق را به ورطه نابودی بکشانند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به اراده سیاسی قوی، مدیریت علمی منابع آبی و همکاری منطقهای احساس میشود. بیتوجهی به این بحران، نهتنها زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه پیامدهای آن میتواند سراسر کشور را درگیر سازد. اکنون زمان آن رسیده که بحران آب به اولویت اصلی سیاستگذاری و تصمیمگیری در ایران تبدیل شود.