حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی، پدیدهای است که در سالهای اخیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. با فرارسیدن اعیاد مذهبی و ملی در ایران، همواره تمرکز رسانهها و نهادهای رسمی بر روایت غالب اکثریت مذهبی بوده و خبری از حضور، مشارکت یا روایت اقلیتهای دینی، قومی و زبانی نیست. این حذف نه تنها در عرصه رسانهای، بلکه در سطح فرهنگی و اجتماعی نیز به چشم میخورد؛ گویی حضور آنها در هویت جمعی کشور انکار میشود.
حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی
حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی جمهوری اسلامی، به یک الگوی سیستماتیک و چنددههای تبدیل شده است؛ الگویی که در آن نه تنها صدای اقلیتهای قومی و دینی شنیده نمیشود، بلکه حتی حضور نمادین آنها نیز در مراسم و آیینهای رسمی کشور کاملاً نادیده گرفته میشود. از نوروز گرفته تا دهه فجر، از عاشورا تا روز جمهوری اسلامی، نشانی از عربها، کردها، بلوچها، بهاییان، اهل سنت یا سایر اقلیتها در پوششهای رسانهای یا صحنههای رسمی دیده نمیشود. این غیبت فقط یک سهو یا اشتباه نیست، بلکه بازتابی از سیاستی است که «وحدت» را به معنای یکدستی تحمیلی ترجمه میکند.
در طول سالها، فعالان مدنی بارها نسبت به حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی هشدار دادهاند، اما واکنش حکومت همواره یا انکار بوده یا بیتفاوتی. در برخی موارد، حتی تلاشهای خودجوش اقلیتها برای مشارکت در این مناسبتها با سرکوب یا محدودیت مواجه شده است. چنین رویهای نه تنها بر حس تعلق و هویت ملی اقلیتها اثر منفی میگذارد، بلکه شکاف میان حاشیه و مرکز را نیز عمیقتر میکند.
وطن برای همه نیست
در سرزمینی که باید خانهی همه باشد، برخی همچنان غریبهاند. حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی تنها یک اشتباه گذرا نیست، بلکه روندی نظاممند و عامدانه است. وقتی در جشنها، مراسم مذهبی، و مناسبتهای ملی نامی از عرب، کرد، بلوچ یا بهایی به میان نمیآید، این یعنی برای حکومت، تنها یک “ملت خالص” شایسته دیده شدن است.
مثل آن است که به میهمانیای دعوت شده باشی، اما صندلی برایت نچیده باشند. گاهی اقلیتها را نه با باتوم و زندان، بلکه با سکوت و حذف میرانند. حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی فقط بیتوجهی نیست؛ پیامی است که میگوید: «تو جزو ما نیستی.»
آیا میتوان به وطنی دل بست که آینهاش تصویر همه را بازتاب نمیدهد؟ وقتی دانشآموزان عرب در خوزستان در روز معلم فراموش میشوند، وقتی هنرمند بلوچ در هفتهی فرهنگ هیچ جایی ندارد، و وقتی بهاییان حتی اجازهی یاد عزیزانشان را هم ندارند، وطن دیگر نامیست که بر دیوار میماند، نه در دلها.
غدیر، نماد بخشش یا نمایش تبعیض؟
در حالی که عید غدیر در تقویم رسمی جمهوری اسلامی به عنوان روزی ویژه برای تجلیل از مقام امام علی (ع) شناخته میشود، بسیاری از اقلیتهای مذهبی و قومی ایران در این روز احساس طرد و حذف میکنند. حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی تنها به نبود دعوت یا مشارکت در برنامههای دولتی ختم نمیشود، بلکه به شکل نظاممند، از رسانههای رسمی، تبلیغات عمومی و حتی فضای مدارس و دانشگاهها نیز حذف میشوند. این وضعیت باعث شده است که روزهایی مانند غدیر نهتنها به نماد همبستگی و وحدت مذهبی تبدیل نشوند، بلکه عملاً به ابزار تمایز و تبعیض بدل گردند.
از سوی دیگر، وقتی صحبت از حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی به میان میآید، نمیتوان نقش نهادهای حاکمیتی را نادیده گرفت. برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی و مراسم دولتی همواره با روایتهای یکجانبه و شیعهمحور برگزار میشوند و نهتنها اهل سنت، بلکه پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و بهائیان نیز عملاً نادیده گرفته میشوند. چنین برخوردی نهتنها عدالت اجتماعی را زیر سؤال میبرد، بلکه مفهوم همبستگی ملی را نیز تضعیف میکند.
بیشتر بخوانید : عید قربان زیر ذرهبین در ايران : آیینهای اقلیتها میان ممنوعیت و فراموشی
در پایان، آنچه در مناسبتهایی چون عید غدیر به چشم میخورد، نه فقط بزرگداشت یک واقعه دینی بلکه بازتابی از سیاستهای فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی است. سیاستی که بهجای ترویج همبستگی و تنوع، با نادیدهگرفتن اقلیتها و حذف آشکار آنها از صحنههای رسمی، تنها به انحصار و یکصدایی دامن میزند. حذف اقلیتها در مناسبتهای رسمی، نه تنها باعث شکافهای عمیقتر اجتماعی میشود، بلکه فرصتی را که میتوانست برای همدلی و آشتی باشد، به صحنهای از تبعیض و طرد بدل میکند. گویی جشنها نه برای همه، که تنها برای بخشی از ملت برگزار میشود؛ و این همان جاییست که بخشش، جای خود را به حذف میدهد.