حمله مرگبار اسرائیل در بامداد جمعه ۲۳ خرداد، چهرهای تازه از تنشهای منطقهای و جنگ سایهها میان تهران و تلآویو را به نمایش گذاشت. در این عملیات که به «طلوع شیران» مشهور شد، ۷ تن از مهمترین فرماندهان نظامی، امنیتی و هستهای جمهوری اسلامی کشته شدند. این رویداد نهتنها ساختار قدرت نظامی ایران را دستخوش تغییرات جدی کرد، بلکه پیامدهایی عمیق برای امنیت داخلی و توازن منطقهای به همراه داشت.
حمله مرگبار اسرائیل
حمله مرگبار اسرائیل به قلب پایتخت ایران، زلزلهای بیسابقه در ساختار نظامی و هستهای جمهوری اسلامی به راه انداخت. این حمله مرگبار اسرائیل که بامداد جمعه ۲۳ خرداد انجام شد، نهتنها به کشته شدن شاخصترین فرماندهان سپاه پاسداران و ستاد کل نیروهای مسلح منجر شد، بلکه دو تن از چهرههای کلیدی برنامه هستهای ایران را نیز به کام مرگ کشاند. از جمله قربانیان این حمله میتوان به حسین سلامی، فرمانده کل سپاه، محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا اشاره کرد. کارشناسان معتقدند حمله مرگبار اسرائیل، عملاً هرم قدرت نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی را دچار فروپاشی موقت کرده و خلأ فرماندهی در سطوح ارشد نیروهای مسلح میتواند پیامدهای امنیتی گستردهای برای ایران به دنبال داشته باشد. این حمله همچنین نشان داد که سامانههای پدافندی جمهوری اسلامی تا چه حد در برابر حملات هماهنگ و دقیق آسیبپذیر است و بار دیگر ناکارآمدی نهادهای اطلاعاتی و دفاعی کشور را برملا کرد.
نیروی هوافضای سپاه: بلاتکلیفی پس از حاجیزاده
امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، که نقشی کلیدی در برنامههای موشکی و پهپادی داشت و در دو حمله اخیر به اسرائیل مشارکت فعال داشت، در این عملیات کشته شد. هنوز جانشین او از سوی خامنهای معرفی نشده است و این بلاتکلیفی میتواند ضعف در برنامهریزیهای دفاعی و تهاجمی سپاه را در آینده نزدیک آشکار سازد.
برنامه هستهای: ضربه به چهرههای کلیدی
در حمله مرگبار اسرائیل، فریدون عباسی و محمدمهدی طهرانچی، دو چهره مهم در برنامه اتمی جمهوری اسلامی نیز کشته شدند. عباسی از چهرههای پشت پرده نظامیسازی هستهای و طهرانچی از مدافعان سرسخت پروژههای مرتبط با برنامه هستهای بود. این حمله مرگبار اسرائیل و مرگ این افراد، همراه با ابهام درباره جایگزینان آنها، میتواند روند پیشرفت برنامههای هستهای جمهوری اسلامی را دستکم در کوتاهمدت مختل کند.
نتیجهگیری: آغاز دوران جدید یا بحران ساختاری؟
حمله مرگبار اسرائیل به قلب هرم قدرت نظامی جمهوری اسلامی، تنها یک اقدام نظامی نبود؛ این حمله شکافهای عمیق در ساختار قدرت تهران را آشکار کرد. انتصاب جانشینان ضعیفتر یا کمتجربهتر، نبود چهرههای کاریزماتیک و سردرگمی در تعیین فرماندهان برخی نیروها نشان میدهد که ايران ممکن است در آستانه بحرانی جدیتر قرار گیرد. آینده نظام و توانایی آن برای بازسازی هرم قدرت، بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین ناظران داخلی و خارجی است.