زنان کارآفرین در سالهای اخیر به نیرویی تحولساز در اقتصاد ایران تبدیل شدهاند. با وجود موانع ساختاری، تبعیضهای جنسیتی و محرومیتهای اجتماعی، این زنان توانستهاند با خلاقیت، پشتکار و جسارت، مشاغل کوچک و بزرگ راهاندازی کنند و در مسیر توانمندسازی خود و جامعه گام بردارند. اما در دل این موفقیتها، چالشهایی نیز نهفته است که حکایت از تبعیضهای پنهان و فرصتهای نابرابر دارد.
چالشها و امیدهای زنان کارآفرین
در سالهای اخیر، زنان کارآفرین با وجود موانع ساختاری، فرهنگی و اقتصادی، توانستهاند نقشی فعال در توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط ایفا کنند. این زنان، که بسیاری از آنها از طبقات محروم یا اقلیتهای قومی و مذهبی هستند، با تکیه بر خلاقیت، پشتکار و شبکههای اجتماعی محدود خود، وارد عرصههایی شدهاند که پیشتر در انحصار مردان بود.
با این حال، چالشهایی مانند عدم دسترسی به سرمایه، نبود حمایتهای قانونی کافی، و نگاه سنتی جامعه به نقش زن، همچنان مانعی جدی در مسیر رشد زنان کارآفرین بهشمار میرود. بسیاری از آنها مجبورند میان مسئولیتهای خانوادگی و اداره کسبوکار تعادل برقرار کنند، در حالی که از حمایت نهادهای رسمی نیز بیبهرهاند.
رهبری از حاشیه: داستانهای موفقیت در برابر تبعیض
در جامعهای که تبعیض جنسیتی، محدودیتهای ساختاری و فشارهای فرهنگی هنوز موانع جدی برای رشد اقتصادی و اجتماعی زنان بهشمار میآیند، برخی زنان کارآفرین توانستهاند با تلاش، خلاقیت و جسارت، مرزها را جابجا کرده و به الگویی برای نسلهای آینده تبدیل شوند.
زنان کارآفرین در ایران نهتنها با چالشهای اقتصادی مانند دسترسی محدود به سرمایه و بازار مواجهاند، بلکه با نگاههای سنتی و جنسیتزده نیز میجنگند. با اینحال، نمونههایی از موفقیت آنان، امیدبخش و الهامآفرین است.یکی از این نمونهها «نسرین کریمی» است؛ زنی از اهواز که با وجود مخالفتهای خانوادهاش، کسبوکار صنایع دستی خود را راهاندازی کرد و حالا محصولاتش به کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میشود. نسرین میگوید: «بارها شکست خوردم، اما هر بار بلند شدم، چون باور داشتم زنان هم میتوانند اقتصاد خانواده و جامعه را متحول کنند.»
داستان دیگر متعلق به «راحله محمودی» از روستایی در کردستان است که با راهاندازی مزرعه زعفران، دهها زن روستایی را مشغول بهکار کرده است. او با تکیه بر منابع محلی و آموزش زنان، الگویی از توسعه پایدار را رقم زده است.
کارشناسان معتقدند اگر سیاستگذاران به حمایت ساختاری و حقوقی از زنان کارآفرین توجه کنند، میتوانند نهتنها نرخ بیکاری را کاهش دهند، بلکه اقتصاد محلی و ملی را نیز تقویت کنند. ایجاد شبکههای حمایتی، دسترسی به مشاوره و منابع مالی، و بهرسمیتشناختن حقوق زنان در فضای کارآفرینی، گامهای کلیدی در این مسیر است.
محصولات خانگی دستساز
در سالهای اخیر، محصولات خانگی دستساز به یکی از شاخصترین جلوههای نوآوری و خلاقیت در اقتصاد محلی ایران تبدیل شدهاند. این محصولات که عمدتاً توسط زنان کارآفرین در مناطق مختلف کشور تولید میشوند، شامل طیف گستردهای از صنایعدستی، خوراکیهای سنتی، لباسهای بومی، و زیورآلات دستساز هستند. بسیاری از این زنان با بهرهگیری از فضای مجازی، صفحات اینستاگرامی و پلتفرمهای فروش آنلاین، کسبوکارهای کوچکی را راهاندازی کردهاند که نه تنها درآمد خانوار را افزایش داده، بلکه استقلال اقتصادی را برای آنان به همراه داشته است.
با وجود موانع فراوان از جمله نبود حمایتهای دولتی، عدم دسترسی آسان به مواد اولیه باکیفیت و مشکلات بانکی، این زنان توانستهاند با پشتکار و مدیریت منابع محدود، جایگاهی پایدار در بازار داخلی به دست آورند. در روستاها و مناطق کمبرخوردار، شاهد افزایش روزافزون تعداد زنان کارآفرین هستیم که از طریق آموزش مهارتهای تولیدی و بازاریابی، وارد چرخه تولید و فروش شدهاند. این روند نشان میدهد که توسعه اقتصاد خانگی میتواند به عاملی مؤثر در کاهش فقر، مهاجرت و بیکاری زنان، بهویژه در نواحی محروم تبدیل شود.
پایانبندی
رغم تمامی موانع و تبعیضهایی که در برابر زنان کارآفرین قرار دارد، آنها با اراده، خلاقیت و پشتکار، در حال بازتعریف نقش خود در اقتصاد ایران هستند. روایتهای موفقیتشان نهتنها الهامبخش نسل جدید است، بلکه نشان میدهد که توانمندسازی زنان نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای توسعه پایدار کشور است. آیندهای روشنتر زمانی ممکن است که فرصتها برای همه، فارغ از جنسیت، بهطور برابر فراهم شود.