زندانی سیاسی زن در شیراز، مریم دلباری، نویسنده و پژوهشگر اهل آبادان، هماکنون دوران محکومیت خود را در زندان عادلآباد میگذراند. این بازداشت نمونهای از فشار مستمر بر فعالان زن در حوزه اندیشه و پژوهش است و نشان میدهد که محدودیتها و فشارهای امنیتی بر آزادی فعالیتهای فرهنگی و فکری همچنان ادامه دارد. وضعیت او و دیگر زندانیان سیاسی زن، نمایانگر بحران حقوق بشر و عدالت آموزشی و فرهنگی در ایران است.
بازداشت و فشار بر زندانی سیاسی زن در شیراز
بازداشت مریم دلباری، نویسنده و پژوهشگر اهل آبادان، نمونهای روشن از وضعیت شکننده زندانی سیاسی زن در شیراز است. وی که پیشتر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۸ ماه حبس محکوم شده بود، هماکنون دوران محکومیت خود را در زندان عادلآباد شیراز سپری میکند و از حق مرخصی برخوردار نیست. شرایط نگهداری و فشارهای روانی موجود بر زندانیان سیاسی زن، از جمله محدودیتهای ارتباطی، شرایط نامناسب سلولها و بازجوییهای مستمر، نشان میدهد که این زندانها نه تنها مکانی برای اجرای حکم قضایی بلکه ابزاری برای سرکوب فعالان فرهنگی و فکری است. تجربههای پیشین مریم دلباری، از جمله محکومیت در سال ۱۳۹۶ به حبس، تبعید و خدمت اجباری، بار دیگر تأکید میکند که فشارها و محدودیتها بر زندانی سیاسی زن در شیراز پایدار و مستمر است و زندگی فردی و حرفهای این فعالان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. در کنار این فشارها، فقدان شفافیت در روند رسیدگی و معیارهای نامشخص برای اعمال محدودیتها، اعتماد عمومی و حقوق انسانی زندانیان را به خطر میاندازد و ضرورت توجه جامعه بینالمللی و نهادهای حقوق بشری را بیش از پیش برجسته میکند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بازداشتها
بازداشت و فشار بر زندانی سیاسی زن در شیراز تنها محدود به فرد زندانی نیست؛ بلکه پیامدهای گستردهای بر خانواده، جامعه و جریانهای فرهنگی و فکری دارد. خانوادههای زندانیان سیاسی زن با تجربه فشارهای روانی و اجتماعی شدید روبهرو میشوند و این موضوع موجب نگرانی و اختلال در زندگی روزمره آنها میشود. همچنین، جامعه دانشگاهی و فرهنگی شاهد کاهش انگیزه و محدود شدن آزادیهای علمی و پژوهشی است، زیرا ترس از بازداشت و فشار امنیتی، فعالان را از اظهار نظر آزاد و انجام پروژههای مستقل باز میدارد.
تجربه نشان میدهد که استمرار چنین سیاستهایی، نه تنها تهدیدی برای حقوق فردی زندانیان است، بلکه باعث ایجاد بیاعتمادی عمومی نسبت به نظام قضایی و کاهش مشارکت فعالان زن در عرصههای فرهنگی و پژوهشی میشود. در نتیجه، وضعیت زندانی سیاسی زن در شیراز و دیگر زنان فعال، به نمادی از محدودیتها و چالشهای جدی حقوق بشری و فرهنگی در ایران تبدیل شده است و ضرورت توجه جامعه بینالمللی و نهادهای مدافع حقوق بشر را بیش از پیش برجسته میکند.
بازداشت و حبس مریم دلباری نمونهای از نقض حقوق اساسی فعالان زن در ایران است. استمرار چنین سیاستهایی، علاوه بر آسیب فردی به زندانیان، تصویری منفی از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه میدهد و ضرورت توجه جامعه بینالمللی و نهادهای مدافع حقوق بشر به این موضوع را بیشتر میکند.