در حالیکه سالاد شیرازی یکی از نمادهای محبوب سفره ایرانی معرفی میشود، پرسشی مهم در میان میآید: چرا غذاهای اقوام و اقلیتهای دیگر ایران در رسانهها، آموزش رسمی و فضاهای فرهنگی نادیده گرفته میشوند؟ آیا “سالاد ملی” شدن این غذا، بخشی از روند پاکسازی فرهنگی و نادیدهانگاری تنوع قومی و غذایی ایران است؟
سالاد شیرازی؛ خوراکی ساده با بار فرهنگی سنگین
سالاد شیرازی با ترکیبی ساده از خیار، گوجه، پیاز، آبغوره و نعناع خشک، به یکی از محبوبترین خوراکیهای همراه در غذاهای ایرانی تبدیل شده است. این سالاد در رستورانها، برنامههای آشپزی تلویزیونی و حتی کتابهای درسی با عنوان “نماد طراوت و اصالت ایرانی” معرفی میشود. اما در این تصویرسازی فرهنگی، چه چیزی نادیده گرفته میشود؟
غیبت خوراک اقلیتها از ویترین ملی
سالاد شیرازی، اگرچه در ظاهر تنها یک پیشغذای ساده و محبوب است، اما نمادی است از چگونگی بازنمایی فرهنگ در سطح ملی. در کشوری با تنوع گسترده قومی، زبانی و منطقهای مانند ایران، غذا یکی از واضحترین تجلیات هویت فرهنگی بهشمار میرود. با این حال، در رسانههای رسمی و نظام آموزشی، غذاهای خاص مناطق مرکزی کشور – مانند سالاد شیرازی – بیش از حد برجسته شدهاند، در حالیکه خوراکهای سنتی اقوام دیگر در حاشیه باقی ماندهاند. این وضعیت نه تنها باعث دیدهنشدن فرهنگ غذایی اقلیتها میشود، بلکه بهتدریج احساس تعلق آنها به هویت ملی را نیز تضعیف میکند. در حالیکه کودکان ترک، کرد، بلوچ، عرب و لر با طعمها و خوراکهای بومی خود رشد میکنند، آموزش رسمی و تبلیغات فرهنگی عمدتاً بر غذاهایی تأکید دارد که از مناطق خاصی آمدهاند. اگر قرار است سالاد شیرازی نماد “سفره ایرانی” معرفی شود، باید به همان اندازه برای غذاهای دیگر اقوام نیز جا باز کرد تا تنوع غذایی، بازتابی واقعی از تنوع فرهنگی ایران باشد.