فرار نخبگان از ایران در سالهای اخیر به یکی از چالشهای جدی توسعه کشور تبدیل شده است؛ در حالی که امارات با برگزاری برنامههایی چون «اصنع في الإمارات» توانسته است محیطی امن و پویا برای جذب استعدادهای بومی و بینالمللی فراهم کند. این تفاوت رویکرد، نمودار شکاف عمیق میان دو کشور در زمینه سیاستگذاری صنعتی، نوآوری و حمایت از سرمایه انسانی است.
فرار نخبگان از ایران
فرار نخبگان از ایران پدیدهای است که تنها به مهاجرت تحصیلی یا کاری محدود نمیشود، بلکه نشانهای از بیاعتمادی عمیق به ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است. در دهه ۱۳۸۰، این روند بیشتر در میان دانشآموختگان دانشگاههای برتر آغاز شد، اما در دهه ۱۳۹۰، به حوزههای پزشکی، مهندسی و حتی کارآفرینی گسترش یافت. نخبگان ایرانی بهجای سرمایهگذاری دانش خود در داخل، راهی کشورهایی چون کانادا، آلمان، استرالیا و امارات میشوند؛ جایی که شرایط زندگی و تحقیق برای آنها فراهمتر است.
در سالهای اخیر، آمارهای رسمی و غیررسمی حاکی از آن است که ایران یکی از بالاترین نرخهای مهاجرت نخبگان در جهان را دارد. فرار نخبگان از ایران نهتنها به کاهش توان علمی و فنی کشور منجر شده، بلکه روند توسعه پایدار را نیز مختل کرده است. در مقابل، کشورهایی چون امارات با سیاستهای جذب استعداد و ارائه فرصتهای شغلی و تحقیقاتی، تبدیل به مقصد اصلی این مهاجرتها شدهاند؛ اتفاقی که بیش از پیش لزوم بازنگری در سیاستهای داخلی ایران را گوشزد میکند.
اقلیتها و مهاجرت خاموش در سایه نابرابریها
در حالی که بحث فرار نخبگان از ایران بیشتر به مهاجرت پزشکان، مهندسان و دانشگاهیان از مراکز بزرگ علمی و صنعتی کشور محدود شده، بخش مهمی از این پدیده در میان اقلیتهای قومی و مذهبی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در دهه ۱۳۸۰، مهاجرت اعضای اقلیتهای عرب، بلوچ، کرد و بهائی به دلایل مختلفی چون تبعیض سیستماتیک، محدودیتهای زبانی، سرکوب فرهنگی و نداشتن دسترسی برابر به آموزش عالی و فرصتهای شغلی آغاز شد. بسیاری از نخبگان این جوامع با وجود استعداد و توانایی، امکان رشد در داخل کشور را نیافتند و ناچار به ترک وطن شدند.
در دهه ۱۴۰۰، با افزایش فشارهای امنیتی، محدودیتهای اینترنتی و بیتفاوتی نهادهای دولتی نسبت به توسعه مناطق پیرامونی، موج تازهای از فرار نخبگان از ایران در میان اقلیتها شکل گرفته است. این مهاجرتها دیگر فقط محدود به دنبالکنندگان آموزش یا تخصص نیست، بلکه شامل هنرمندان، فعالان مدنی، کارآفرینان محلی و حتی معلمان دوزبانه نیز میشود؛ افرادی که نهتنها برای پیشرفت شخصی، بلکه برای حفظ کرامت انسانی خود مهاجرت میکنند.
امارات؛ مقصد تازه برای جویندگان آیندهای بهتر
در سالهای اخیر، فرار نخبگان از ایران به روندی فراگیر در میان اقشار مختلف جامعه علمی، پزشکی و فناوری تبدیل شده است. این موج مهاجرت که ابتدا در دهه ۸۰ شمسی عمدتاً در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر آغاز شد، بهتدریج به مهاجرت متخصصان، پزشکان، اساتید دانشگاه و کارآفرینان نیز گسترش یافت. نبود امنیت شغلی، فشارهای سیاسی، نبود امکانات تحقیقاتی و کاهش کیفیت آموزش از جمله دلایلی است که نخبگان ایرانی را به ترک کشور واداشته است.
در مقابل، امارات توانسته با ایجاد زیرساختهای مدرن، حمایت از نوآوری، و سیاستهای مهاجرتی هدفمند، به یکی از مقاصد اصلی جویندگان آیندهای بهتر تبدیل شود. برنامههایی مانند «اصنع في الإمارات» با تمرکز بر جذب استعدادهای داخلی و بینالمللی، نشان میدهد که این کشور در مسیر توسعهای برنامهریزیشده و مبتنی بر علم حرکت میکند.
بیشتر بخوانید : مهاجرت نخبگان فرهنگی از ایران؛ آزادی، سانسور یا فقر؟
جمعبندی
در نهایت، فرار نخبگان از ایران نه یک اتفاق گذرا، بلکه پیامد سالها سیاستگذاریهای ناکارآمد، محدودیتهای ساختاری و فقدان چشمانداز روشن برای آینده است. در شرایطی که بسیاری از کشورها از جمله امارات با برنامههای مشخص در حال جذب استعدادهای علمی و حرفهایاند، بیتوجهى ايران به خواستهها و نیازهای نخبگان، تنها به تعمیق شکاف توسعه و افزایش وابستگی کشور به واردات دانش و فناوری منجر خواهد شد. اگر حاکمیت بهجای سرکوب، مسیر اعتمادسازی و بازگشت نخبگان را هموار نکند، ایران بیش از هر زمان دیگری از سرمایه انسانی تهی خواهد شد.