قیمت برق صنایع ایران در سالهای اخیر به سطحی بیسابقه رسیده است. نتایج پژوهشهای تازه نشان میدهد هزینه واقعی برق برای واحدهای صنعتی طی شش سال گذشته تا ۳۰ برابر افزایش یافته؛ جهشی که آینده تولید، اشتغال و معیشت هزاران کارگر را با تهدید جدی روبهرو کرده است. در حالیکه مقامهای جمهوری اسلامی از ارزان بودن انرژی نسبت به کشورهای منطقه سخن میگویند، آمار رسمی خلاف این ادعا را نشان میدهد و ثابت میکند برق صنایع در ایران امروز گرانتر از بسیاری کشورهای همسایه است.
قیمت برق صنایع ایران
در سالهای اخیر، افزایش ناگهانی و غیرقابل پیشبینی قیمت برق صنایع ایران باعث شده بسیاری از واحدهای تولیدی در آستانه تعطیلی قرار گیرند. کارخانهها که زمانی با تکیه بر انرژی ارزان به فعالیت ادامه میدادند، اکنون مجبور به پرداخت هزینههای چند برابری هستند. این تغییر نهتنها سودآوری صنایع را کاهش داده، بلکه سرمایه در گردش آنها را نیز بهشدت محدود کرده است. بر اساس گزارشهای رسمی، سهم انرژی در هزینه تولید بهطور بیسابقهای رشد کرده و همین موضوع سبب شده توان رقابتپذیری شرکتهای ایرانی در بازارهای جهانی کاهش یابد. اگر قیمت برق صنایع ایران همچنان با این سرعت افزایش یابد، بسیاری از صنایع کوچک و متوسط قادر به ادامه فعالیت نخواهند بود.
تبعات اقتصادی و اجتماعی
افزایش شدید قیمت برق صنایع ایران تنها به حوزه تولید محدود نمیشود، بلکه آثار گستردهای بر جامعه نیز دارد. تعطیلی یا کاهش ظرفیت کارخانهها باعث شده هزاران کارگر شغل خود را از دست بدهند یا با دستمزدهای بسیار پایینتری کار کنند. این روند، فشار مضاعفی بر معیشت خانوارها وارد کرده و شکاف طبقاتی را افزایش داده است. کارشناسان اقتصادی هشدار دادهاند که ادامه این وضعیت میتواند موج جدیدی از بیکاری، رکود و حتی مهاجرت نیروی کار متخصص را به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، کنترل و مدیریت قیمت برق صنایع ایران یک ضرورت فوری به شمار میرود تا از گسترش بحران اجتماعی جلوگیری شود.
کارگران در خط مقدم بحران
در حالیکه کارخانهها و صنایع بزرگ با افزایش هزینهها و کاهش تولید دستوپنجه نرم میکنند، این کارگران هستند که نخستین قربانیان بحران انرژی به شمار میروند. کاهش شیفتهای کاری، تعطیلی خطوط تولید و حذف مزایای شغلی، زندگی هزاران خانواده کارگری را به مرز فقر کشانده است. بسیاری از واحدهای صنعتی در استانهای قم، اصفهان و خوزستان گزارش دادهاند که به دلیل خاموشیهای گسترده و افزایش شدید هزینهها، مجبور به کاهش ساعات کاری شدهاند. این روند نهتنها امنیت شغلی کارگران را تهدید کرده، بلکه باعث کاهش درآمد ماهانه آنان نیز شده است. در چنین شرایطی، کارگران بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند و فشار مضاعفی را بر دوش خود احساس میکنند.
چالشهای سیاستگذاری انرژی
یکی از ریشههای اصلی بحران کنونی، ضعف جدی در سیاستگذاری انرژی در ایران است. طی سالهای گذشته، تصمیمهای کوتاهمدت و مقطعی جایگزین برنامهریزی جامع و پایدار شدهاند. بهجای آنکه سرمایهگذاری گسترده در توسعه زیرساختهای نیروگاهی، نوسازی شبکه انتقال و بهرهوری انرژی صورت گیرد، سیاستها عمدتاً معطوف به افزایش ناگهانی تعرفهها یا انتقال بار هزینهها به صنایع بوده است. این رویکرد، نهتنها مشکلات را برطرف نکرده بلکه فشار بیشتری بر تولیدکنندگان وارد آورده است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نبود یک استراتژی شفاف و بلندمدت در بخش انرژی باعث شده هم صنایع و هم مصرفکنندگان عادی قربانی بیثباتی تصمیمهای دولتی شوند.
سیاستهای موجود در حوزه انرژی نشان میدهد که مدیریت منابع در ایران با ناکارآمدی جدی روبهرو است. در حالی که کشور دارای ذخایر عظیم نفت و گاز است، نبود سرمایهگذاری کافی در زیرساختها موجب شده توان تولید و توزیع برق با رشد تقاضا همخوانی نداشته باشد. نتیجه این ضعف، قطعیهای مکرر، افزایش هزینه تولید و بیاعتمادی گسترده در میان فعالان اقتصادی بوده است. اگرچه مقامات دولتی بارها وعده اصلاح دادهاند، اما نبود یک نقشه راه روشن همچنان آینده صنایع و حتی زندگی روزمره مردم را در ابهام نگه داشته است. در چنین شرایطی، بدون اصلاحات بنیادین در سیاستگذاری انرژی، بحران برق و تبعات آن ادامهدار خواهد بود.