گروگانگیری در ایران یکی از پدیدههای مناقشهبرانگیز در روابط بینالمللی جمهوری اسلامی بوده است؛ موضوعی که در سالهای اخیر با بازداشت شهروندان دوتابعیتی و خارجی، بار دیگر در کانون توجه جهانی قرار گرفته است. در این گزارش، روایت متفاوتی را مرور میکنیم: داستان مایکل وایت، گروگان آمریکایی سابق، و مهدی وطنخواه، زندانی سیاسی ایرانی، که در زندان وکیلآباد مشهد با هم آشنا شدند و سرنوشتشان برای همیشه به یکدیگر گره خورد.
گروگانگیری در ایران
گروگانگیری در ایران به یکی از ابزارهای ثابت دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی برای اعمال فشار سیاسی بر کشورهای غربی بدل شده است. در سالهای اخیر، دهها شهروند دوتابعیتی و حتی توریستهای خارجی به بهانههای امنیتی بازداشت شدهاند؛ اتهاماتی همچون «جاسوسی»، «ارتباط با دولتهای متخاصم» یا «تبلیغ علیه نظام» که غالباً بدون شواهد مشخص مطرح میشوند. این بازداشتها، بیشتر از آنکه جنبه قضایی داشته باشند، ماهیتی سیاسی دارند و در عمل به گروگانگیری با هدف چانهزنی در مذاکرات یا مبادله با زندانیان ایرانی در خارج شباهت دارند.
در بسیاری از پروندهها، از جمله مایکل وایت، سیامک نمازی، نازنین زاغری، و نزار زکا، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد گروگانگیری در ایران با هماهنگی نهادهای اطلاعاتی و با هدف کسب امتیاز سیاسی یا اقتصادی صورت گرفته است. این روند نهتنها اعتماد بینالمللی به نظام قضایی ایران را بهشدت تضعیف کرده، بلکه زندگی و روان دهها خانواده را در کشورهای مختلف تحتتأثیر قرار داده است. با تداوم این سیاست، به نظر میرسد گروگانگیری همچنان یکی از ابزارهای دیپلماسی پرهزینه جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
تماس مخفیانه با آمریکا؛ اولین گام
در بحبوحه فشارهای بینالمللی و انتقادهای روزافزون، برخی منابع آگاه از تماسهای مخفیانه میان مقامات ایرانی و طرفهای آمریکایی خبر دادهاند؛ تماسهایی که هدف اصلی آن، کاهش تنشها و یافتن راهی برای نجات گروگانها عنوان شده است. به گفتهٔ این منابع، این رایزنیها بهصورت غیررسمی و با واسطههایی در کشورهای ثالث صورت گرفتهاند.
موضوع گروگانگیری در ایران، بهویژه در سالهای اخیر، بارها بهعنوان یکی از چالشهای مهم در روابط خارجی جمهوری اسلامی مطرح شده است. فعالان حقوق بشر و خانوادههای زندانیان دو تابعیتی معتقدند که حکومت ایران از این افراد بهعنوان «ابزار چانهزنی سیاسی» استفاده میکند؛ اتهامی که تهران همواره آن را رد کرده است.
با وجود این، رسانههای غربی از فشار فزایندهای بر واشنگتن برای پیگیری سرنوشت شهروندانش در ایران خبر میدهند. از سوی دیگر، تحلیلگران معتقدند که تداوم گروگانگیری در ایران، نه تنها به انزوای دیپلماتیک منجر شده بلکه چهرهٔ این کشور را در افکار عمومی جهان نیز خدشهدار کرده است.
این تماسهای محرمانه، اگرچه هنوز از سوی هیچکدام از دولتها تأیید رسمی نشدهاند، اما نشانهای از تکاپو برای خروج از بنبست محسوب میشوند؛ تلاشی که ممکن است به توافقی محدود یا تبادل زندانیان بینجامد.
صداهایی از پشت میلهها؛ روایت متفاوتی از درد و سکوت
در سالهای اخیر، یکی از مهمترین چالشهایی که روابط خارجی جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار داده، مسئله گروگانگیری در ایران بوده است. موارد متعددی از بازداشت شهروندان دوتابعیتی یا خارجی، بدون شفافیت قضایی و با اتهاماتی مبهم، نگرانیهای جدی در سطح بینالمللی ایجاد کرده است. بسیاری از ناظران بر این باورند که این بازداشتها نه با انگیزه قضایی، بلکه با هدف چانهزنی سیاسی و کسب امتیاز از دولتهای غربی انجام میشود. در این چارچوب، گروگانگیری در ایران به ابزاری در سیاست خارجی تبدیل شده که هزینههای زیادی برای اعتبار کشور در پی داشته است. نهادهای حقوق بشری بارها هشدار دادهاند که تکرار این رویه، نه تنها فضای دیپلماسی را مسموم میکند، بلکه امنیت شهروندان خارجی در ایران را نیز به خطر میاندازد.