واردات آب به ایران به موضوعی داغ در روزهای اخیر تبدیل شده است؛ تصمیمی که در پی بحران بیسابقه خشکسالی، کاهش چشمگیر بارشها و ناکامیهای مکرر در مدیریت منابع آبی از سوی جمهوری اسلامی اتخاذ شده است. اعلام رسمی این سیاست توسط وزیر نیرو، نهتنها بیانگر وخامت وضعیت سدها و منابع زیرزمینی است، بلکه نشانهای از ورشکستگی ساختاری در حکمرانی منابع حیاتی کشور محسوب میشود.
واردات آب به ایران؛ راهحلی موقت یا فریبی سیاسی؟
در شرایطی که بحران کمآبی و خشکسالی به یک بحران ملی تبدیل شده، مسئولان جمهوری اسلامی با طرح موضوع «واردات آب به ایران» تلاش میکنند راهحلی سریع و کمهزینه برای نجات از وضعیت فعلی ارائه دهند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان حوزه محیط زیست هشدار میدهند این تصمیم نه تنها غیرکارشناسی است، بلکه میتواند کشور را به وابستگی شدید به منابع خارجی سوق دهد. کشورهای همسایهای که ایران با آنها وارد مذاکره شده، خود با بحرانهای آبی مواجهاند و بعید است تأمین پایدار آب را برای ایران تضمین کنند
از سوی دیگر، «واردات آب به ایران» میتواند بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی برای پنهان کردن شکست سیاستهای چند دههای مدیریت منابع آبی بهکار گرفته شود. به جای اصلاح ساختارهای ناکارآمد، سرمایهگذاری در زیرساختهای فرسوده، و بازنگری در الگوی مصرف، حکومت با تکیه بر پروژههای نمایشی، مانند واردات آب، تنها زمان میخرد. این سیاست نه راهحلی بلندمدت، بلکه فریبی سیاسی برای عبور موقت از یک بحران عمیق و ساختاری است.
سوءمدیریت و بحرانسازی؛ ریشههای خشکسالی
خشکسالی امروز ایران تنها نتیجه تغییرات اقلیمی نیست، بلکه محصول دههها سوءمدیریت، برنامهریزی اشتباه، و اولویت دادن به پروژههای نمایشی بر اساس ملاحظات سیاسی است. سدسازیهای بیرویه، تخریب تالابها، حفر بیضابطه چاههای عمیق، و کشاورزی ناکارآمد مبتنی بر مصرف بالا، از جمله عواملی هستند که منابع آب کشور را به نابودی کشاندهاند. در چنین شرایطی، طرح «واردات آب به ایران» بهعنوان راهحل اضطراری، بیشتر شبیه به پاک کردن صورت مسئله است تا حل آن.
در واقع، آنچه امروز تحت عنوان «واردات آب به ایران» مطرح میشود، نه برنامهای علمی و پایدار، بلکه واکنشی عجولانه به بحرانی خودساخته است. این اقدام ممکن است در کوتاهمدت فشار افکار عمومی را کاهش دهد، اما در بلندمدت هیچ تغییری در ساختار بیمار مدیریت منابع ایجاد نخواهد کرد. بدون بازنگری عمیق در سیاستهای آبی، اصلاح الگوی مصرف و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، کشور همچنان در دور باطل بحران باقی خواهد ماند.
قطع آب و هشدارها؛ زندگی در آستانه فروپاشی آبی
در روزهایی که فشار آب در بسیاری از شهرها کاهش یافته و قطعیهای مکرر آب زندگی روزمره مردم را مختل کرده، مسئولان به جای ارائه راهحلهای پایدار، از مردم میخواهند که پمپ و مخزن تهیه کنند. در تهران، آب فقط در طبقات اول و دوم در دسترس است و در برخی مناطق حتی آن هم وجود ندارد. در چنین شرایطی، شهروندان با قبوض نجومی آب مواجه شدهاند، بیآنکه مصرف واقعی آنها تغییری کرده باشد. این بحران، جلوهای عینی از سالها ناکارآمدی و فقدان برنامهریزی بلندمدت است.
در این میان، بار دیگر «واردات آب به ایران» به صدر اخبار بازگشته است؛ پروژهای که در نبود مدیریت علمی به یک ابزار تبلیغاتی بدل شده است. مسئولان بدون توجه به تبعات وابستگی آبی، تلاش دارند با طرح واردات آب به ایران، افکار عمومی را آرام کنند، اما واقعیت این است که هیچ کشوری نمیتواند جایگزین زیرساختهای نابودشده داخلی باشد. اگر برنامهای جدی برای احیای منابع داخلی و اصلاح ساختار مصرف در دستور کار قرار نگیرد، کشور بهزودی وارد مرحلهای از فروپاشی آبی خواهد شد که دیگر بازگشتی از آن ممکن نیست.
در حالیکه بحران آب در ایران به مرز فاجعه رسیده، مسئولان همچنان به اقدامات نمایشی، شعارهای تکراری و پروژههایی چون «واردات آب به ایران» دل بستهاند. اما واقعیت این است که هیچ راهحلی بیرونی نمیتواند جایگزین اصلاحات درونی، شفافیت در مدیریت، و پایان دادن به سالها سوءتدبیر باشد. آنچه امروز کشور با آن مواجه است، تنها خشکسالی اقلیمی نیست، بلکه خشکسالی در مسئولیتپذیری و پاسخگویی است. بدون عزم واقعی برای تغییر مسیر، ایران نهتنها استقلال آبی خود را از دست میدهد، بلکه آینده زندگی در بسیاری از مناطق نیز در هالهای از ابهام و ناامیدی فرو خواهد رفت.