در سالهای اخیر، نام ویدا ربانی، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر زندانی در ایران، بهعنوان نمادی از مقاومت در برابر سانسور و سرکوب رسانهها مطرح شده است. این مقاله به بررسی وضعیت حقوقی و اجتماعی او، واکنشهای داخلی و بینالمللی، و تأثیرات این پرونده بر آزادی بیان در ایران میپردازد.
ویدا ربانی؛ از روزنامهنگاری تا زندان
ویدا ربانی، فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری از دانشگاه علامه طباطبایی، از سال ۱۳۹۰ در رسانههای رسمی ایران فعالیت کرده است. او بهعنوان عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در پوشش اخبار اجتماعی و سیاسی فعال بوده است. در سال ۱۳۹۸، بهدلیل حضور در تجمع اعتراضی در دانشگاه امیرکبیر و تهیه گزارش از اعتراضات مردمی پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، بازداشت و پرونده قضائی برای او تشکیل شد.
اتهام اصلی او «توهین به مقدسات» بود که منجر به صدور حکم سه سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی شد. این حکم با احتساب ایام بازداشت قبلی، کمتر از چند ماه از مدت محکومیت او باقیمانده است.
واکنشهای داخلی و بینالمللی
در ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، بیش از ۱۵۰ روزنامهنگار ایرانی با امضای نامهای به غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه، خواستار آزادی ویدا ربانی شدند. آنها با اشاره به وضعیت سلامتی او و نزدیک بودن به پایان محکومیت، از مقامات قضائی خواستند تا با آزادی مشروط او موافقت کنند.این اقدام، واکنشهای گستردهای را در رسانههای داخلی و بینالمللی بهدنبال داشت. فعالان حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی نیز با انتشار بیانیههایی، خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط ویدا ربانی شدند.
تأثیر پرونده بر آزادی بیان
این پرونده ویدا ربانی نمونهای آشکار از محدودیتهای اعمالشده بر آزادی بیان در ایران است. برخوردهای امنیتی و قضایی با صداهای منتقد، بهویژه روزنامهنگاران و فعالان مدنی، نشان میدهد که بیان دیدگاهها و انتقال حقیقت میتواند به پیگرد، محاکمه و حتی زندان منجر شود.چنین پروندههایی پیامی تهدیدآمیز به جامعه مخابره میکنند؛ پیامی که هشدار میدهد بیان آزادانه اندیشه ممکن است عواقب سنگینی بهدنبال داشته باشد. این وضعیت به شکلگیری فضای ترس و خودسانسوری در جامعه دامن میزند.تداوم این رویکردها، پایههای دموکراسی را تضعیف کرده و حق مردم برای دسترسی به اطلاعات و مشارکت در گفتوگوهای عمومی را محدود میکند. بنابراین، تأثیر این پرونده تنها به شخص ویدا ربانی محدود نمیشود، بلکه دامنه آن به کل جامعه و حق بنیادین آزادی بیان کشیده میشود.
مطالعه بیشتر : فیروز میرانی… چشمانی که با گلوله جمهوری خاموش شدند
نتیجهگیری
این پرونده ویدا ربانی نمونهای آشکار از محدودیتهای اعمالشده بر آزادی بیان در ایران است. برخوردهای امنیتی و قضایی با صداهای منتقد، بهویژه روزنامهنگاران و فعالان مدنی، نشان میدهد که بیان دیدگاهها و انتقال حقیقت میتواند به پیگرد، محاکمه و حتی زندان منجر شود.چنین پروندههایی پیامی تهدیدآمیز به جامعه مخابره میکنند؛ پیامی که هشدار میدهد بیان آزادانه اندیشه ممکن است عواقب سنگینی بهدنبال داشته باشد. این وضعیت به شکلگیری فضای ترس و خودسانسوری در جامعه دامن میزند.تداوم این رویکردها، پایههای دموکراسی را تضعیف کرده و حق مردم برای دسترسی به اطلاعات و مشارکت در گفتوگوهای عمومی را محدود میکند. بنابراین، تأثیر این پرونده تنها به شخص ویدا ربانی محدود نمیشود، بلکه دامنه آن به کل جامعه و حق بنیادین آزادی بیان کشیده میشود.