کلثوم اکبری، قاتل سریالی ایرانی از شهر ساری، پروندهای جنجالی در رسانهها ایجاد کرده است. او به قتل یازده مرد که همگی همسران او بودند اعتراف کرده و بررسیها نشان میدهد تعداد قربانیان احتمالا بیشتر از این رقم است.
قاتل سریالی ایرانی
کلثوم اکبری، قاتل سریالی ایرانی، طی دو دهه گذشته با ظاهری آرام و همسری مهربان عمل میکرد و همزمان فعالیتهای مخفیانهای برای کشتن همسرانش انجام میداد. او مجموعاً هجده ازدواج موقت و نوزده ازدواج دائم داشته و تمام همسرانش در گذر زمان فوت کردهاند. روش اجرای جرایم او بسیار دقیق و برنامهریزی شده بود؛ او از داروهای بیماران دیابتی و فشار خون در نوشیدنیهای همسرانش استفاده میکرد و دوز مصرفی را به تدریج افزایش میداد تا مرگ طبیعی به نظر برسد. حتی پس از انتقال ظاهری به بیمارستان، به آرامی ادامه روند سمپاشی را انجام میداد تا پزشکان علت واقعی مرگ را متوجه نشوند. قاتل سریالی ایرانی، با مهارت خاص خود توانست سالها بدون ایجاد شک و تردید عمل کند، زیرا قربانیان مسن و دارای مشکلات جسمی بودند و مرگشان طبیعی به نظر میرسید. تنها پس از فوت غلام رضا بابایی و شکایتی رسمی، تحقیقات گستردهای آغاز شد و فیلم بازسازی صحنههای جرم، او را مجبور به اعتراف کرد. این پرونده علاوه بر جنبه جنایی، موجب بحثهای گستردهای درباره امنیت خانواده، اعتماد اجتماعی و پیامدهای فرهنگی و اخلاقی این نوع جرایم در ایران شده است.
شناسایی جرم و تحقیقات
پرونده قاتل سریالی ايرانى سالها بدون ایجاد شک و تردید پیش میرفت، زیرا قربانیان همگی مسن و دارای مشکلات جسمی بودند و مرگ آنها طبیعی به نظر میرسید. تنها پس از فوت یکی از همسران و ابراز نگرانیهای او نسبت به رفتار همسرش، شایعات و شکها جدی شدند. شقيق وی با توجه به نگرانیهای برادرش، شکایت رسمی ثبت کرد و تحقیقات گستردهای آغاز شد. کارشناسان پزشکی قانونی با بررسیهای دقیق نمونههای خون و بافتهای قربانیان دریافتند که ترکیب داروها و سمهای خاص به طور غیر طبیعی در بدن آنها حضور داشته و مرگهای طبیعی نیستند. همچنین بررسی سوابق ازدواجهای متعدد و داراییهای منتقل شده پس از فوت همسران، نشان داد که انگیزه مالی نقش مهمی در این جنایات داشته است.
در طول تحقیقات، تیمهای پلیس و دادستانی موفق شدند مدارک و شواهد فراوانی جمعآوری کنند، از جمله یادداشتهای شخصی، رسیدهای خرید داروهای خاص، و فیلمهای بازسازی صحنههای جرم که نشان میداد قاتل با برنامهریزی دقیق و مهارت بالا اقدام به قتل همسران خود میکرده است. شهادت شاهدان، بهویژه پزشکان و پرستارانی که برخی از قربانیان را در بیمارستان معاینه کرده بودند، نقش مهمی در اثبات جنایات داشت. این شواهد نشان داد که قاتل سریالی ايرانى نه تنها به طور عمد و آگاهانه عمل کرده، بلکه توانسته بود سالها بدون شناسایی واقعی، فعالیتهای جنایی خود را ادامه دهد و جامعه و سیستم قضایی را برای مدتی فریب دهد.
واکنشها در محاکمه
ابتدا متهم تمامی اتهامات را انکار کرد و تلاش داشت خود را بیگناه نشان دهد. با این حال، ارائه شواهد مستند از جمله فیلمهای بازسازی صحنههای جرم و مدارک پزشکی قانونی، او را مجبور به اعتراف کرد. در طول جلسات، او بارها ابراز پشیمانی کرد و گفت که اگر از ابتدا میدانست عواقب کارش چنین خواهد بود، هرگز دست به چنین اقداماتی نمیزد. رفتار و لحن او در برابر قضات و حاضران نشان میداد که با وجود ندامت ظاهری، برنامهریزی و دقت در جرایم به گونهای بود که جنبه جنایی آنها آشکار بود.
همزمان، خانوادههای قربانیان حضور فعال داشتند و با شدت خواستار اجرای عدالت و قصاص شدند. برخی از وکلای مدافع درخواست بررسی وضعیت روانی متهم را مطرح کردند، اما کارشناسان قضایی تأکید کردند که جرایم با داروهای خاص و برنامهریزی دقیق انجام شده و نشانه اختلال روانی نیست. تعداد شاکیان پرونده بیش از ۴۵ نفر شامل وراث و اولیای دم بود و همه بر لزوم رعایت جدیت و احترام در رسیدگی به پرونده تأکید داشتند. این واکنشها نشان داد که پرونده نه تنها از منظر جنایی، بلکه از دیدگاه اجتماعی و حقوقی نیز اهمیت فراوان دارد و توجه جامعه را به پیامدهای چنین جرایمی جلب کرده است.
پرونده قاتل سریالی إيرانى ، یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی ایران، نشان میدهد که برنامهریزی و دقت در جرم میتواند برای مدت طولانی بدون شناسایی باقی بماند. این پرونده علاوه بر جنبه جنایی، توجه جامعه و رسانهها را به مسائل اخلاقی، اجتماعی و حقوقی جلب کرده و هنوز آثار روانی و اجتماعی آن در میان خانوادهها و جامعه ادامه دارد.