کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران به بحرانی خاموش اما عمیق تبدیل شده است. در حالیکه مسئولان از پروژههای ملی و انتقال آب سخن میگویند، ساکنان مناطق محروم با بیآبی، تشنگی و نبود زیرساختهای ابتدایی دستوپنجه نرم میکنند. این بحران نهتنها سلامت و بهداشت عمومی را تهدید میکند، بلکه نشانهای از نابرابری ساختاری و بیتوجهی مزمن به حقوق اولیه شهروندان در حاشیه است.
کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران
کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران، به بحرانی مزمن و فراموششده تبدیل شده است. مناطقی که عمدتاً محل زندگی اقلیتهای قومی و مذهبی مانند عربها، بلوچها، کردها و ترکمنها هستند، سالهاست با تبعیض در دسترسی به منابع حیاتی مانند آب دستوپنجه نرم میکنند. در خوزستان، کودکانی که در گرمای بالای ۵۰ درجه زندگی میکنند، گاه برای تأمین یک سطل آب، کیلومترها راه میروند. در سیستانوبلوچستان، زنان و دختران بلوچ مجبورند هر روز از چاههای غیر بهداشتی آب بیاورند، در حالی که لولهکشی سراسری و زیرساخت مناسب، تنها در مناطق شهری مرکزی وجود دارد.
از بیتوجهی ساختاری تا تشدید فقر و بیماری
کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران تنها یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه با فقر، بیماری، مهاجرت اجباری و محرومیت گسترده گره خورده است. مردم در این مناطق نه تنها به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند، بلکه حتی برای کشاورزی یا دامداری، که تنها منبع درآمدشان است، با محدودیت شدید مواجهاند. عدم سرمایهگذاری دولت در زیرساختهای این مناطق و نگاه امنیتی به اقلیتها، باعث شده که این بحران نهتنها حل نشود، بلکه هر سال وخیمتر شود. این یک سیاست تبعیضآمیز خاموش است که نتایج آن بهوضوح در سفرههای خالی و بیماریهای واگیردار دیده میشود.
تبعیض آبی علیه اقلیتها؛ بحران نادیده گرفته شده
تبعیض در توزیع منابع آب میان اقلیتهای قومی و مذهبی یکی از معضلات جدی و طولانیمدت در ایران است که هر روز ابعاد گستردهتری پیدا میکند. در بسیاری، از مناطقی که اقلیتها ساکن هستند، کمبود شدید آب آشامیدنی سالم به مشکلی اساسی تبدیل شده که سلامت و کیفیت زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. توزیع ناعادلانه منابع آب باعث شده شهرهای بزرگ و مناطق مرکزی از امکانات بهتری برخوردار باشند، در حالی که زیرساختهای آبرسانی در مناطق اقلیتنشین بسیار ضعیف و ناکافی است.
عدم رعایت عدالت در مدیریت منابع آب، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی سنگینی برای این جوامع به دنبال دارد و باعث شده بسیاری از مردم مجبور به مهاجرت به مناطق دیگر شوند تا شرایط زندگی بهتری بیابند. با وجود اعتراضات و درخواستهای مکرر مردم این مناطق برای بهبود وضعیت، موضوع کمبود آب همچنان کمتوجهی شده و جایگاهی در اولویتهای مسئولان ندارد که این موضوع باعث بروز احساس ناامیدی و سرخوردگی در میان ساکنان شده است.
وعدههای بیعمل و نادیدهگرفتن واقعیتها
با وجود تشدید بحران کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران، واکنش مسئولان و شورای ملی محدود به اظهارنظرهای کلیشهای و وعدههای تکراری شده است که عملاً هیچ تغییر ملموسی در وضعیت ایجاد نکردهاند. آنها از پروژهها و برنامههای توسعهای سخن میگویند، اما در عمل بسیاری از روستاها و محلهها همچنان از ابتداییترین امکانات آب سالم محروماند.
شورای ملی بارها برنامهها و طرحهای خود را اعلام کرده اما فقدان شفافیت در اجرا و کندی روند پیشرفت پروژهها باعث شده تا مشکلات مردم تشدید شود. سیاستهای ناعادلانه توزیع منابع آب که به مناطق مرکزی اولویت میدهد، به این بحران دامن زده و ادعاهای همکاری و حمایت بیشتر به شعارهایی بیاثر بدل شده است.
در چنین شرایطی، مردم مناطق محروم همچنان درگیر معضل کمبود آب هستند و وعدههای بیپایان مسئولان، جای خود را به تردیدهای جدی درباره عزم واقعی دولت برای رفع این بحران داده است.
مطالعه بيشتر : گرمای شدید در ایران، تهران را به تعطیلی کشاند و بحرانی عمیقتر را نمایان کرد
در نهایت، کمبود آب در مناطق حاشیهنشین ایران بیش از آنکه یک مسئله فنی یا زیستمحیطی باشد، نمادی از نابرابری و بیتوجهی سیستماتیک به حقوق شهروندی است. تا وقتی وعدههای مسئولان به عمل تبدیل نشود و نگاه تبعیضآمیز به این مناطق ادامه یابد، مردم محروم همچنان در بحران آب دست و پا خواهند زد. وقت آن است که دولت و نهادهای مسئول، به جای سخنان تکراری، با اقدامهای عملی و شفاف، حق آب آشامیدنی سالم را برای همه تضمین کنند و عدالت را در دسترسی به منابع حیاتی برقرار سازند.