کمبود شیر خشک در ایران به یکی از چالشهای جدی خانوادهها، بهویژه در استانهای مرزی و کمبرخوردار، تبدیل شده است. در حالیکه شیر خشک یک نیاز اساسی برای رشد سالم نوزادان به شمار میرود، بسیاری از خانوادهها برای تهیه آن با موانعی مانند کمبود عرضه، گرانی، و شرط نسخه پزشکی مواجه هستند.
کمبود شیر خشک در ایران
کمبود شیر خشک در ایران در ماههای اخیر به یک معضل روزمره برای بسیاری از خانوادهها تبدیل شده است. در شهرهای بزرگی مانند تهران و مشهد نیز گزارشهایی از خالی بودن قفسههای داروخانهها منتشر شده، اما این بحران در مناطق محرومی چون خوزستان، سیستان و بلوچستان، و کردستان ابعاد گستردهتری پیدا کرده است. بسیاری از مادران میگویند که مجبور شدهاند به شیر گاو یا جایگزینهای خانگی روی بیاورند، که این موضوع میتواند سلامت نوزاد را به شدت تهدید کند. در برخی موارد، خانوادهها برای تهیه تنها یک قوطی شیر خشک باید ساعتها در صف داروخانه بایستند یا حتی به شهرهای دیگر سفر کنند.
طبق بررسیهای انجامشده، دلایل کمبود شیر خشک در ایران شامل ترکیبی از مشکلات واردات، تحریمهای اقتصادی، عدم تخصیص ارز کافی از سوی بانک مرکزی، و وجود فساد در سیستم توزیع است. برخی منابع غیررسمی حتی از قاچاق معکوس شیر خشک به کشورهای همسایه خبر میدهند. در عین حال، نبود نظارت مؤثر بر زنجیره تأمین و فروش باعث شده تا برخی داروخانهها شیر خشک را به صورت آزاد و با قیمتهای بسیار بالا عرضه کنند. این وضعیت نه تنها فشار اقتصادی بیشتری بر خانوادهها وارد کرده، بلکه باعث نارضایتی عمومی نسبت به عملکرد نهادهای مسئول نیز شده است.
صدای مادران؛ روایتهایی از درماندگی روزانه
در میان تمام آمارها و تحلیلهای رسمی، صدای مادرانی که روزانه با کمبود شیر خشک در ایران دستوپنجه نرم میکنند، گویاتر از هر سندی است. مادر جوانی از سراوان میگوید: «سه داروخانه رفتیم. گفتن نداریم یا باید نسخه بیاری. نسخه هم تا آخر هفته وقت نمیده. نوزادم شب تا صبح گریه میکنه.» این روایت، مشابه داستان هزاران مادر دیگر در سراسر کشور است که نه رسانه دارند، نه تریبون، تنها صدایشان در میان صفهای طولانی و نگاههای ناامید فرزندانشان گم میشود.
در اهواز، مادری دیگر تعریف میکند که برای یک قوطی شیر خشک، مجبور شده از یک فروشگاه آزاد تهیه کند، با قیمتی چهار برابر معمول. او میگوید: «شوهرم کارگره. نمیتونیم هر هفته ۴۰۰ هزار تومن بدیم برای شیر. ولی چارهای نداریم.» چنین تجربههایی نشان میدهد که کمبود شیر خشک در ایران تنها یک چالش دارویی یا لجستیکی نیست، بلکه بحرانی انسانیست که عمیقاً بر زندگی روزمره مادران و نوزادان سایه انداخته است.
پشت صحنه بحران؛ چه کسانی مسئولاند؟
بحران کمبود شیر خشک در ایران تنها نتیجه مشکلات خارجی یا تحریمها نیست؛ بلکه بخشی از آن ریشه در ناکارآمدی داخلی دارد. عدم تخصیص بهموقع ارز دولتی برای واردات شیر خشک، سوءمدیریت در زنجیره توزیع، و نبود نظارت مؤثر بر داروخانهها و شرکتهای پخش، همگی نقش مهمی در شکلگیری این وضعیت دارند. در برخی موارد گزارش شده که محمولههای شیر خشک وارداتی بهجای عرضه عادلانه در شبکه دارویی کشور، مستقیماً وارد بازار آزاد شدهاند یا با واسطههایی به فروش رسیدهاند که قیمتها را چند برابر کردهاند.
از سوی دیگر، سیاست الزام نسخه برای خرید شیر خشک نیز بهجای حل مسئله، آن را پیچیدهتر کرده است. این تصمیم نهتنها باعث سردرگمی خانوادهها شده، بلکه در بسیاری از مناطق دورافتاده که دسترسی به پزشک دشوار است، به یک مانع جدی بدل شده است. اکنون این سؤال جدی مطرح است: در شرایطی که کمبود شیر خشک در ایران به بحرانی گسترده تبدیل شده، چرا نهادهای مسئول از جمله وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو، و بانک مرکزی همچنان بدون پاسخ مشخص به این وضعیت ادامه میدهند؟
مطالعه بیشتر : دختران خیابانی در ایران: یکچهارم کودکی در جهنم
جمعبندی
کمبود شیر خشک در ایران تنها یک بحران دارویی نیست، بلکه نمادی از مشکلات ساختاری در نظام تأمین و توزیع کالاهای اساسی در کشور است. وقتی ابتداییترین نیاز یک نوزاد—تغذیه سالم—به دغدغهای روزمره برای والدین تبدیل میشود، نمیتوان صرفاً با وعده یا دستورالعمل، عمق بحران را پنهان کرد. مسئولیت دولتها نهفقط در واردات و نظارت، بلکه در شنیدن صدای شهروندانیست که در صفهای طولانی و زیر فشار اقتصادی، بهدنبال تنها یک قوطی شیر خشکاند. آینده نوزادان این سرزمین در گرو تصمیمهای امروز است؛ تصمیمهایی که باید فوری، شفاف و انسانی باشند.