کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم، در دورهای از اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی، بهعنوان راهحلی میانهرو برای حل بحران هستهای ایران مطرح شد،بهعنوان راهحلی میانهرو میان ایران و جامعه جهانی مطرح شد. هدف این طرح، کاهش نگرانیها از احتمال نظامیبودن برنامه هستهای ایران و در عین حال، حفظ حق غنیسازی در خاک ایران بود. اما این ایده که میتوانست مسیر بحران اتمی ایران را تغییر دهد، هرگز از سطح مذاکرات فراتر نرفت.
کنسرسیوم غنیسازی چیست؟
کنسرسیوم غنى سازى ، نوعی همکاری اقتصادی و فنی میان چند دولت یا نهاد است که بدون از بین رفتن استقلال اعضا، برای اجرای یک پروژه خاص شکل میگیرد. در حوزه هستهای، کنسرسیوم غنیسازی به معنای تاسیس مرکز مشترک غنیسازی اورانیوم با سرمایهگذاری و نظارت چند کشور است. هدف این است که کشور میزبان بتواند به فناوری غنیسازی دسترسی داشته باشد، اما فرآیندها تحت نظارت بینالمللی باقی بماند.
ایده کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم در واکنش به نگرانیهای بینالمللی درباره برنامه هستهای ایران شکل گرفت. هدف اصلی این طرح، ایجاد مرکزی برای غنیسازی اورانیوم با مشارکت چند کشور و تحت نظارت بینالمللی بود، بهطوریکه ایران بتواند بدون افزایش ریسک نظامی بودن برنامهاش، از مزایای فناوری هستهای بهرهمند شود.در سال ۱۳۸۵، روسیه پیشنهادی ارائه داد مبنی بر اینکه ایران بخشی از فرایند غنیسازی خود را به خاک روسیه منتقل کند تا در آنجا و تحت نظارت انجام شود. با این حال، ایران با تأکید بر حفظ حق حاکمیتی و غنیسازی در داخل کشور، این پیشنهاد و پیشنهادهای مشابه را رد کرد.
دلایل مخالفت تهران با طرح کنسرسیوم
با توافق هستهای برجام در سال ۱۳۹۴، ایران اجازه یافت غنیسازی را با درصد محدود در خاک خود ادامه دهد. این توافق تا حدی جایگزین ایده کنسرسیوم غنى سازى شد. کشورهای غربی بهجای مشارکت مستقیم در غنیسازی، نظارتهای دقیقتری از طریق آژانس بر فعالیتهای ایران اعمال کردند. پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ و افزایش سطح غنیسازی ایران، بار دیگر ایده کنسرسیوم از بایگانی بیرون آمد، اما دیگر توجهی جلب نکرد.
یکی از اصلیترین عوامل شکست طرح کنسرسیوم غنى سازى ، نبود اعتماد میان ایران و غرب بود. پس از سال ۱۳۸۴ و روی کار آمدن محمود احمدینژاد، ایران غنیسازی را از سر گرفت و پروندهاش به شورای امنیت سازمان ملل رفت. تحریمهای بینالمللی سنگینی علیه ایران اعمال شد و فضا برای گفتوگو تنگتر شد. حتی طرح مبادله اورانیوم با ترکیه و برزیل در سال ۱۳۸۹ نیز نتوانست اعتماد غرب را جلب کند و قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت تصویب شد.
علاوه بر این، دیدگاههای ایران و غرب درباره حقوق هستهای و حاکمیت بر خاک بهشدت متفاوت بود؛ ایران بر حق خود در غنیسازی اورانیوم در خاک خود بهعنوان بخشی از حاکمیت ملی اصرار داشت، در حالی که کشورهای غربی خواستار نظارت بینالمللی سختگیرانه بر برنامه بودند و تمایل داشتند نقش ایران در مدیریت این برنامه محدود شود. این اختلافات عمیق و فضای پرتنش بینالمللی، منجر به شکست طرح کنسرسیوم بهعنوان راهحلی میانه و قابل اجرا شد.
جمعبندی
کنسرسیوم غنیسازی در دورهای از آغاز قرن بیستویکم میتوانست راهحلی قابل اتکا برای عبور از بحران هستهای ایران باشد. اما بیاعتمادی عمیق، اختلافات سیاسی گسترده، و اهداف واقعی ایران در برنامه هستهای، این فرصت مهم را از میان برد. در حالی که جهان به دنبال محدودسازی فعالیتهای هستهای ایران است، این کشور همچنان به حفظ برگ برنده غنیسازی اورانیوم در خاک خود ادامه میدهد — حتی اگر این مسئله به قیمت افزایش انزوای بینالمللی تمام شود.