غیبت خامنهای در هفتههای گذشته، موجی از گمانهزنیها و شایعات درباره سرنوشت رهبر جمهوری اسلامی را به راه انداخته است؛ آن هم در زمانی که ایران با شدیدترین بحران نظامی سالهای اخیر و جنگی تمامعیار با اسرائیل روبهروست که صدها کشته و خسارات سنگین برجای گذاشته است. در حالی که میلیونها ایرانی با نگرانی تحولات این نبرد را دنبال میکردند، رهبر جمهوری اسلامی سکوتی مبهم را در پیش گرفت و سرانجام در یک مراسم مذهبی بسته ظاهر شد؛ حضوری که پرسشهای بیشتری را مطرح کرد تا پاسخی بدهد.
غیبت خامنهای ضعف نظام ایران را آشکار کرد
غیبت خامنهای در هفتههای اخیر، به یکی از بحثبرانگیزترین مسائل فضای سیاسی ایران تبدیل شده است. او که همواره خود را «رهبر در صحنه» معرفی میکرد، دقیقاً در بحرانیترین لحظات کشور، یعنی در جریان جنگ خونین و بیسابقه با اسرائیل، از انظار عمومی ناپدید شد. این غیبت خامنهای تنها یک غیبت شخصی یا جسمی نبود؛ بلکه نشانهای آشکار از ضعف ساختار قدرت، ناپایداری تصمیمگیریهای کلان و شکنندگی انسجام سیاسی در رأس حاکمیت بود.
کاربران شبکههای اجتماعی، با بازنشر ویدیوهای قدیمی خامنهای که در آن رهبران آمریکا را بابت مخفی شدن پس باد انتقاد گرفته بود، به طعنه تأکید کردند که رهبر جمهوری اسلامی خود دقیقاً همان کاری را انجام داده است که به دیگران خرده میگرفت. علاوه بر این، غیبت خامنهای همزمان با اختلالات گسترده اینترنت و سانسور شدید رسانهها، تنها به گسترش شکاف میان مردم و حاکمیت دامن زد.
حضور دیرهنگام و محدود خامنهای در مراسم شب عاشورا، پشت درهای بسته، اگرچه در رسانههای حکومتی به عنوان «شجاعت» تبلیغ شد، اما در عمل، بیش از پیش بر این حقیقت تلخ مهر تأیید زد که نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با بحرانهای واقعی، نه انسجام لازم دارد و نه رهبری مقتدر و پاسخگو.
روایت رسمی؛ تناقضهای آشکار
پس از مراسم شب عاشورا، رسانههای وابسته به حکومت تلاش کردند حضور محدود خامنهای را بهعنوان نشانهای از «شجاعت» و «اقتدار» رهبر جمهوری اسلامی جلوه دهند. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه سابق، در اظهارنظری ادعا کرد که این حضور تمام شایعات درباره بیماری یا مرگ خامنهای را بیاساس کرده است. اما در واقعیت، این روایت رسمی بیش از پیش تناقضهای ساختاری و ضعف آشکار در مدیریت بحران را به نمایش گذاشت. غیبت خامنهای در طول ۲۳ روز حساس جنگ، نهتنها سؤالات فراوانی را در جامعه و شبکههای اجتماعی ایجاد کرد، بلکه شکاف عمیقی بین مردم و حاکمیت پدید آورد.
حتی پس از پایان جنگ و برقراری آتشبس، خامنهای حاضر نشد در مراسم عمومی، مانند نماز میت فرماندهان ارشد سپاه که در جریان حملات اسرائیل کشته شدند، شرکت کند. این غیبت خامنهای، که اکنون بهجای پاسخگویی با سکوت و مخفیکاری همراه است، نشانهای واضح از بحران مشروعیت و ضعف رهبری در ساختار جمهوری اسلامی محسوب میشود.
اختلال اینترنت؛ همزمان با بازگشت رهبری
همزمان با انتشار تصاویر حضور خامنهای، شبکه نتبلاکس از اختلال گسترده اینترنت در ایران خبر داد؛ اختلالی که حدود دو ساعت ادامه داشت. این موضوع باعث شد بسیاری این سؤال را مطرح کنند که آیا قطع اینترنت، بخشی از تدابیر امنیتی برای کنترل واکنشهای اجتماعی و رسانهای به بازگشت رهبری بوده است؟
سوال بیپاسخ؛ پیروزی واقعی یا بحران عمیق؟
جمهوری اسلامی و رسانههای وابسته به آن، پس از پایان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، بارها از «پیروزی بزرگ» سخن گفتهاند و خامنهای نیز در پیامهای ویدیویی ضبطشده، این جنگ را نشانه شکست دشمنان معرفی کرد. اما در مقابل، آمار بالای تلفات، تخریب زیرساختها و شوک روانی گسترده در جامعه، این ادعاها را زیر سؤال برده است.
در این میان، غیبت خامنهای در حساسترین روزهای جنگ، بیش از پیش ابهامات درباره واقعی بودن این پیروزی را تقویت کرد. چطور میتوان از پیروزی سخن گفت، در حالی که رهبر کشور به مدت ۲۳ روز از انظار عمومی ناپدید شد و حاضر نشد در هیچ مراسم رسمی یا عمومی شرکت کند؟ حتی پس از بازگشت خامنهای در یک مراسم مذهبی بسته، نه تنها ابهامات کاهش نیافت، بلکه بسیاری این سؤال ای را مطرح کردند که آیا این حضور محدود، پاسخی به شایعات است یا نشانهای از بحران عمیقتر در رأس هرم قدرت؟ در چنین فضایی، غیبت خامنهای دیگر صرفاً یک مسئله شخصی یا امنیتی نیست، بلکه بازتابی از بحران مشروعیت و شکنندگی ساختار سیاسی ایران است؛ بحرانی که هیچ روایت رسمی تاکنون نتوانسته برای آن پاسخی قانعکننده ارائه دهد.