در حالی که کمبود انرژی و نوسانات قیمت سوخت همواره تیتر اخبار را پر میکند، یک مشکل کمتر مورد توجه قرار گرفته، اما به اندازه همان بحرانها مخرب است: ناکارآمدی مصرف انرژی. در ایران، مانند بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، بحران واقعی تنها در میزان تولید سوخت نیست، بلکه در مصرف هدررفته و ناکارآمد آن نهفته است.
به گزارش فایننشال تریبون، پیامدهای این ناکارآمدی، اقتصادی، محیطزیستی و استراتژیک است: سرمایهگذاری از دست رفته، فشار بیشتر بر واردات انرژی، افزایش آلودگی و فرصتهای رشد از دست رفته.
اصلاح قیمت انرژی
شدت مصرف انرژی ایران، یعنی میزان انرژی مصرفشده برای هر واحد تولید اقتصادی، در مقایسه با میانگین جهانی بسیار بالاست. سالها یارانه انرژی، زیرساختهای فرسوده و اجرای ضعیف استانداردهای بهرهوری باعث شده مصرف انرژی در ساختمانها، حملونقل و صنایع بهشدت هدر رود.
در بخش مسکونی و تجاری، اتلاف حرارت در زمستان و عدم کارایی سیستمهای سرمایشی در تابستان، به همراه دیگها و پمپهای قدیمی و عایقبندی ناکافی، نه تنها هزینه قبضهای برق و گاز را افزایش میدهد، بلکه فشار مضاعفی بر شبکه برق وارد میکند.
در حملونقل، سیستم حملونقل جادهای سنگین، خودروهای قدیمی و روشهای رانندگی ناکارآمد، تقاضای دیزل و بنزین را افزایش میدهد. صنایع نیز به دلیل کارخانههای قدیمی و سرمایهگذاری اندک در کنترل فرایندهای مدرن، بهرهوری انرژی را پایین نگه میدارند.
هزینههای اقتصادی هدررفت انرژی
هدررفت انرژی، هزینه اقتصادی قابل توجهی دارد. ناکارآمدیها بهطور مستقیم هزینههای عملیاتی تولیدکنندگان را افزایش میدهد، فشار بر بودجه دولت برای یارانه سوخت را بالا میبرد و رقابتپذیری صادرات را کاهش میدهد.
برای خانوارها، انرژی هدررفته معادل مالیات مکرر بر سطح زندگی است. اگر شرکتها بخش قابل توجهی از منابع خود را صرف انرژی کنند، سرمایهگذاری در فناوری، افزایش حقوق کارکنان یا توسعه کسبوکار کاهش مییابد و این امر مانع رشد بخش خصوصی و ایجاد اشتغال میشود.
فرصتهای بهرهوری و تجربه جهانی
خوشبختانه، مقابله با ناکارآمدی انرژی میتواند نتایج سریع و چشمگیری به همراه داشته باشد. تجربه جهانی نشان میدهد اصلاحات هدفمند میتواند مصرف انرژی را در مدت چند سال بهطور دو رقمی کاهش دهد.
اقدامات متداول شامل بازسازی ساختمانها (عایقبندی، پنجرههای کارآمد، سیستمهای سرمایشی و گرمایشی مدرن)، سختگیری بر استانداردهای تجهیزات و دستگاهها، بهینهسازی فرایندهای صنعتی، نصب کنتورهای هوشمند و مدیریت مصرف است. این اقدامات معمولاً ظرف پنج سال بازده اقتصادی دارند.
اقتصاددانان و کارشناسان انرژی بر این باورند که برنامههای کارآمد بهرهوری میتواند مصرف انرژی ملی را طی یک دهه ۱۵ تا ۳۰ درصد کاهش دهد، بسته به نقطه شروع و سطح سیاستگذاری.
کشورهایی مانند ترکیه و چین نمونههای موفقی در این زمینه دارند. ترکیه با قوانین و مشوقهای بهرهوری انرژی سرمایهگذاری خصوصی در پروژههای بازسازی و ارتقای صنایع را جذب کرد و توانست شدت مصرف انرژی را کاهش دهد و رقابتپذیری صنعتی را افزایش دهد. چین نیز برنامههای گستردهای برای جایگزینی دیگهای ناکارآمد، مدرنسازی صنایع و اجرای قوانین ساختمانی اجرا کرد که منجر به کاهش مصرف زغالسنگ و گاز و بهبود کیفیت هوا در شهرهای بزرگ شد.
مسیر پیش رو برای ایران
برای ایران، مسیر بهبود بهرهوری انرژی شامل سه اقدام موازی است: اصلاح قیمتگذاری و یارانهها: ایجاد انگیزه برای صرفهجویی در مصرف انرژی در عین حمایت از خانوارهای آسیبپذیر.
اجرای برنامههای عملیاتی و مقیاسپذیر: شامل استانداردهای اجباری برای تجهیزات و ساختمانها، بازسازی ساختمانهای عمومی، حسابرسی انرژی در صنایع و پشتیبانی از موتورهای مدرن و سیستمهای کنترل پیشرفته.
باز کردن کانالهای مالی: قراردادهای عملکرد انرژی، اوراق سبز، وامهای ارزانقیمت و تضمینها برای جذب سرمایهگذاری خصوصی در مقیاس وسیع.
نادیده گرفتن ناکارآمدی دیگر امکانپذیر نیست. در شرایط محدودیت مالی و فشارهای زیستمحیطی، بهرهوری انرژی نه تنها یک راهکار فنی، بلکه استراتژی اقتصادی با بازده بالا است.
اجرای برنامههای بهرهوری انرژی میتواند منابع را آزاد کند، آلودگی را کاهش دهد و تابآوری انرژی ایران را افزایش دهد؛ نتایجی که پول به تنهایی نمیتواند ایجاد کند، اما سیاستهای هوشمند و سرمایهگذاری متمرکز قادر به تحقق آنها هستند.