قتل سمیرا مهرآوران بار دیگر نگاهها را به معضل زنکشی و قتلهای ناموسی در ایران معطوف کرده است؛ فاجعهای تلخ که اینبار در شهر کوچک خور از توابع استان فارس رخ داد و سکوت مرگبار جامعه، این جنایت را بیش از پیش دردناک کرده است. سمیرا، زن جوان ۲۲ ساله، به دست همسرش و با انگیزههای ناموسی کشته شد؛ قتلی که همزمان، زخمهای کهنه فرهنگ تبعیض و خشونت علیه زنان را دوباره عیان ساخت.
قتل سمیرا مهرآوران؛ جنایتی در سایه غیرت
قتل سمیرا مهرآوران تنها یک تراژدی خانوادگی نیست، بلکه آینه تمامنمای بحران فرهنگی و اجتماعی است که همچنان جان زنان را در ایران میگیرد. در شهر کوچک خور، جایی که سنت، مذهب و عرف بر قانون و حقوق انسانی سایه انداختهاند، زندگی زنان همواره زیر فشار شک، بدگمانی و خشونت میگذرد. سمیرا، زن ۲۲ سالهای که قربانی این ساختار بیمار شد، از همان ابتدا زندگیاش با محدودیت و تبعیض گره خورده بود. ازدواج در سنین پایین، ترک تحصیل، محرومیت از استقلال فردی و فشارهای دائمی جامعه، بخشی از واقعیت تلخ زندگی او بود.
همسرش که سالها در کشورهای حوزه خلیج فارس کار میکرده، با کوچکترین شایعه و بدون اثبات هیچ اتهامی، تصمیم به قتل گرفت. ابتدا همسرش، سپس مرد دیگری که به ارتباط با سمیرا مظنون بود، و در نهایت خودش را کشت. قتل سمیرا مهرآوران با سکوت و حتی تأیید پنهان بسیاری از مردم شهر همراه شد؛ سکوتی که در واقع همدستی با این جنایت است. آنچه این فاجعه را عمیقتر میکند، فرهنگی است که زنان را نه انسان، بلکه ناموس میبیند؛ و دفاع از ناموس را بهانهای مشروع برای ریختن خون آنان قلمداد میکند. تا زمانی که این نگاه تغییر نکند، خطر تکرار چنین جنایتهایی همچنان در کمین زنان ایرانی است.
زنکشی یا قتل ناموسی؛ ریشه در سنت و تبعیض
زنکشی یا قتل ناموسی، اگرچه در ظاهر یک حادثه شخصی و خانوادگی بهنظر میرسد، اما در حقیقت ریشهای عمیق در سنتهای پوسیده، فرهنگ مردسالاری و تبعیض سیستماتیک علیه زنان دارد. در بسیاری از شهرهای کوچک و سنتی ایران، همچنان نگاه به زن نه بهعنوان یک انسان مستقل، بلکه بهعنوان «ناموس» مردان تعریف میشود؛ مفهومی که ارزش و هویت زن را به کنترل مرد و آبروی خانوادگی گره میزند. در چنین فضایی، کوچکترین شایعه یا سوءظن میتواند به فاجعه ختم شود. نمونه دردناک آن، قتل سمیرا مهرآوران است؛ زنی جوان که قربانی همین فرهنگ بیمار شد. همسرش بدون هیچ سند یا مدرکی، تنها بر پایه شنیدهها و ذهنیتهای غلط، او را به قتل رساند. قتل سمیرا مهرآوران نهتنها یک جنایت علیه یک انسان، بلکه نماد تمام تبعیضها و خشونتهای پنهان و آشکاری است که هر روزه بر زنان ایران تحمیل میشود. تا زمانی که این ساختار فکری و فرهنگی تغییر نکند، زنان بسیاری همچون سمیرا در سایه ترس، سرکوب و تهدید زندگی خواهند کرد.
دختران بیچهره؛ رویاهایی که در سکوت میمیرند
دختران بیچهره؛ رویاهایی که در سکوت میمیرند. این جمله توصیف دقیقی از سرنوشت بسیاری از زنان و دختران شهرهای کوچک و سنتی ایران است؛ جایی که زنها حتی اجازه ندارند تصویر یا صدای واقعی خود را به نمایش بگذارند. در چنین فضایی، رؤیاهای زنان برای تحصیل، استقلال، انتخاب سبک زندگی یا حتی سادهترین حقوق انسانی، پیش از آنکه شکوفا شود، در نطفه خفه میشود. قتل سمیرا مهرآوران دقیقاً نتیجه چنین فضایی است؛ فضایی که زن را نه انسان، بلکه «ناموس» میبیند و کوچکترین شک یا حرف، میتواند بهای جان یک زن را تعیین کند.
در شهر خور، بسیاری از دختران جوان در شبکههای اجتماعی حتی با اسم واقعی یا تصویر خود ظاهر نمیشوند، چراکه میدانند این کار میتواند آبروی خانواده را به خطر بیندازد و آنها را در معرض تهدید قرار دهد. حتی در خانههای خود، بسیاری مجبورند با روسری و پوشش کامل زندگی کنند. این فشار مضاعف، زنها را به سایه میراند و رؤیاهایشان را خاموش میکند. قتل سمیرا مهرآوران نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه حاصل سالها سرکوب، فشار اجتماعی و حذف تدریجی زنان از صحنه زندگی عمومی است. در چنین جامعهای، زنها نامرئی میشوند و صدایشان پیش از آنکه شنیده شود، در هیاهوی تعصب و غیرت خاموش میشود.