قتل رها شیخی، کودک سهسالهای که به همراه خانوادهاش در خمین با شلیک نیروهای امنیتی کشته شد، بار دیگر نگاهها را به سمت خشونت ساختاری و شلیک به شهروندان غیرمسلح در جمهوری اسلامی جلب کرده است. این حادثه تلخ، موجی از واکنشها را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت و بسیاری آن را با قتل کیان پیرفلک مقایسه کردند؛ کودک ۹ سالهای که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ هدف گلوله مأموران قرار گرفت.
قتل رها شیخی؛ کودککشی در خمین
قتل رها شیخی؛ کودککشی در خمین، بار دیگر پرده از واقعیتی تلخ برداشت: در جمهوری اسلامی، حتی کودکان نیز از آتش سلاحهای نیروهای امنیتی در امان نیستند. شامگاه ۲۶ تیر، نیروهای بسیج یا یگانهای نظامی مستقر در یکی از ایستهای بازرسی شهرستان خمین، به سوی خودرویی شلیک کردند که یک خانواده در آن حضور داشتند. در نتیجه این تیراندازی، چهار نفر از اعضای خانواده کشته شدند؛ از جمله محمدحسین شیخی، محبوبه شیخی، فرزانه حیدری و کودک خردسال سهسالهای به نام رها. قتل رها شیخی با واکنش گسترده کاربران شبکههای اجتماعی همراه شد که این واقعه را با قتل کیان پیرفلک مقایسه کردند. تصاویر رها، با لبخند کودکانهاش، به سرعت در فضای مجازی دستبهدست شد و تبدیل به نمادی دیگر از بیعدالتی و خشونت حاکمیتی گشت.
در حالی که مقامات قضایی از تشکیل پرونده سخن گفتهاند، افکار عمومی بهدرستی نگران تکرار همان الگوی همیشگی هستند؛ سکوت، پاکسازی مدارک، و تهدید خانوادهها برای عدم پیگیری. قتل رها شیخی تنها یک حادثه نیست، بلکه صدایی است که از دل جامعهای مجروح برخاسته و فریاد میزند: «ما امنیت نمیخواهیم اگر قرار است امنیت یعنی مرگ فرزندانمان».
واکنش فعالان و افکار عمومی
واکنش فعالان و افکار عمومی به قتل رها شیخی، گسترده و خشمآلود بود. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار عکسهای این کودک سهساله، نوشتند که حکومت بار دیگر نشان داد جان کودکان نیز برایش اهمیتی ندارد. برخی فعالان حقوق بشر تأکید کردند که قتل رها شیخی، تنها یک خطای موردی نیست، بلکه ادامه یک روند سیستماتیک از خشونت علیه غیرنظامیان است؛ روندی که در آن، مأموران مسلح بدون هراس از پاسخگویی، بهراحتی شلیک میکنند.
در کنار کاربران عادی، چهرههایی چون نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، و شاهزاده رضا پهلوی نیز به قتل رها شیخی واکنش نشان دادند. محمدی نوشت که صدای این کودک در آغوش پدر و مادرش با صدای رگبار خاموش شد، و پهلوی این جنایت را سندی دیگر بر درماندگی و جنایتپیشگی نظام دانست. در افکار عمومی، این اتفاق نه یک حادثه ناگهانی، بلکه حلقهای دیگر از زنجیره کشتار حکومتی تلقی شده است؛ از کیان پیرفلک و سارینا اسماعیلزاده تا رها شیخی.
سکوت نهادهای حکومتی و سرنوشت نامعلوم عاملان
با گذشت چند روز از قتل رها شیخی، هنوز هیچیک از نهادهای رسمی جمهوری اسلامی توضیح شفافی درباره جزئیات این حادثه ارائه ندادهاند. تنها اطلاعرسانی اولیه به نقل از منابع امنیتی بود که مدعی شدند به دو خودروی «مشکوک» تیراندازی شده است، بیآنکه اشارهای به هشدار قبلی یا شواهد عینی از تهدید بودن این خودروها داشته باشند. در همین حال، خبر بازداشت مأموران دخیل منتشر شد، اما هیچ نام، نهاد یا جزئیاتی از روند رسیدگی قضایی اعلام نشده است.
قتل رها شیخی بار دیگر بیپاسخگذاشتن خشونت نیروهای امنیتی علیه شهروندان را برجسته کرده است. این حادثه در حالی رقم خورد که در موارد مشابه گذشته نیز وعده برخورد داده شد اما هرگز گزارشی از پیگرد قضایی منتشر نشد. نهادهای مسئول در جمهوری اسلامی با سکوت خود، نه تنها اعتماد عمومی را زیر سؤال بردهاند، بلکه با پنهانکاری سیستماتیک، زمینه تکرار فجایعی چون قتل رها شیخی را فراهم میکنند.
بیشتر بخوانید : قتل کودک ۵ ساله در ایرانشهری؛ آیا مقامات ایرانی باید تحت فشار جهانی قرار گیرند؟
قتل رها شیخی تنها یک حادثهی فردی نبود، بلکه آینهای از خشونت ساختاری علیه زنان و اقلیتها در ایران است. سکوت نهادهای حکومتی و بیتفاوتی دستگاه قضایی در شناسایی و محاکمهی عاملان، عملاً مسیر را برای تکرار چنین فجایعی هموار میکند. در نبود شفافیت، پاسخگویی و ارادهی جدی برای مقابله با خشونت، هیچ تضمینی وجود ندارد که «رها»های بعدی قربانی ساختارهای سرکوبگر نشوند. مبارزه با این چرخه، نیازمند همبستگی اجتماعی، فشار افکار عمومی و حمایت بیقید و شرط از حقوق قربانیان است.