انفجار مین در گلشن استان سیستان و بلوچستان بار دیگر جان یک نوجوان بلوچ را گرفت و یک سوختبر دیگر را زخمی کرد. کاشت مین توسط نیروهای سپاه پاسداران در مسیرهای تردد سوختبران، موجی از اعتراضات و نگرانیهای حقوق بشری را برانگیخته است. این حادثه، بخشی از چرخه خشونت و بیتوجهی به جان مردم بلوچ است که سالهاست ادامه دارد.
انفجار مین در گلشن
انفجار مین در گلشن بار دیگر جان شهروندان بلوچ را گرفت و خانوادهای را داغدار کرد. این حادثه که در منطقه مرزی کلگان شهرستان گلشن استان سیستان و بلوچستان رخ داد، بر اثر عبور دو سوختبر بلوچ از جاده موتوری پتکوکی به وقوع پیوست. بر اساس گزارشها، مینهای کاشتهشده توسط سپاه پاسداران در این منطقه با هدف کنترل مسیرهای مرزی، بدون هیچگونه علامتگذاری یا هشدار، همچنان تهدیدی جدی برای جان مردم به شمار میآیند. در این انفجار مین در گلشن، قدوس گمشادزهی، نوجوان ۱۸ ساله اهل سراوان، جان خود را از دست داد و همراه او نیز به شدت مجروح شد. این رویداد بار دیگر نگرانی فعالان حقوق بشر را نسبت به تداوم مینگذاری در مسیرهای غیرنظامی و بیتوجهی به امنیت شهروندان بلوچ افزایش داده است.
سوختبری؛ انتخابی ناخواسته
سوختبری یا همان حمل سوخت در مرز، انتخابی آگاهانه و آزادانه برای جوانان بلوچ نیست، بلکه مسیری اجباری است که فقر شدید و نبود فرصتهای شغلی پایدار در سیستان و بلوچستان آن را بر آنان تحمیل کرده است. بسیاری از این جوانان، ناچارند مدرسه را زودتر ترک کرده و برای تأمین هزینههای خانواده، به سوختبری روی بیاورند، بیآنکه توجهی به خطرات مرگبار پیش رو داشته باشند. حادثه انفجار مین در گلشن نمونهای تلخ از این واقعیت است که سوختبری نه یک شغل پرخطر، بلکه قمار با جان است که هر لحظه میتواند به مرگ یا نقص عضو منجر شود.
از سوی دیگر، اهالی منطقه میگویند که سوختبری به تنها راه معاش برای بسیاری از خانوادههای بلوچ تبدیل شده است. اما این مسیر، جوانان را به هدفی مستقیم برای مینهای کاشتهشده توسط نیروهای نظامی ایران در مناطق مرزی بدل کرده است. تکرار حوادثی همچون انفجار مین در گلشن نشاندهنده عمق خطری است که این قشر روزانه با آن روبهروست و همچنین بیتوجهی کامل مسئولان به یافتن راهحلهای ریشهای برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی که جوانان را به این مسیر مرگبار میکشاند، آشکار میکند.
پیامدهای انسانی و اجتماعی
پیامدهای انسانی و اجتماعی انفجار مین در مناطق مرزی سیستان و بلوچستان، فراتر از آمار کشتهها و مجروحان است و مستقیماً با بافت اجتماعی و روانی این جوامع گره خورده است. در حادثه اخیر انفجار مین در گلشن، از دست رفتن یک نوجوان نه تنها خانوادهاش را در سوگ فرو برد، بلکه ضربهای سنگین به امید و روحیه کل جامعه محلی وارد کرد. این نوع حوادث، حس ناامنی و بیاعتمادی به آینده را در میان جوانان و خانوادهها تشدید کرده و آنها را در چرخهای از ترس و بیثباتی گرفتار میکند
تکرار فجایعی مانند انفجار مین در گلشن، فشار اقتصادی و روانی مضاعفی بر دوش بازماندگان و کل جامعه میگذارد. خانوادههایی که نانآور خود را از دست میدهند، نهتنها با بحران معیشت روبهرو میشوند، بلکه با آسیبهای روحی عمیقی مواجهاند که سالها ادامه پیدا میکند. این پیامدها به مرور، مهاجرت اجباری، فروپاشی پیوندهای اجتماعی و افزایش فقر را به همراه دارد و فاصله مردم بلوچ با حاکمیت را هر روز بیشتر میکند.
در پایان، تکرار حوادثی همچون انفجار مین در گلشن یادآور این واقعیت تلخ است که تا زمانی که مینگذاری در مسیرهای غیرنظامی متوقف نشود و ریشههای فقر و محرومیت در بلوچستان برطرف نگردد، چرخه مرگ و داغداری در این سرزمین ادامه خواهد داشت. بیتوجهی به جان شهروندان و نبود اراده سیاسی برای تغییر، تنها به افزایش آمار قربانیان و تعمیق شکاف میان مردم و حاکمیت منجر میشود. آیندهای امن و عادلانه برای بلوچها تنها زمانی ممکن است که امنیت انسانی، نه کنترل مرزی، در اولویت قرار گیرد.