یک گروه مسلح جدید در ایران که خود را “جبهه مقاومت مردمی” مینامد، این هفته رسماً از طریق یک ویدیوی با دقت تولید شده و اعلامیههای هماهنگ در رسانههای اجتماعی، موجودیت خود را اعلام کرد.
به وبسایت مونیتور، این جبهه جدید در نتیجه ادغام “چندین حزب فعال” فعال در استان سیستان و بلوچستان، ناآرامترین منطقه ایران، پدیدار شد، در همان روز، این جبهه مسئولیت حمله به یک کاروان سپاه پاسداران ایران که منجر به کشته شدن چهار سرباز شد را بر عهده گرفت.
جبهه مقاومت مردمی در ايران
طبق گزارشهای رسانههای دولتی، این ادغام شامل چندین گروه کوچکتر مانند پادا بلوچ، جنبش نصر و جبهه محمد رسولالله است، جناحهای حاشیهای که اخیراً به طور خاص در درگیریهای مرز ایران با پاکستان فعال نبودهاند.
با این حال، شواهد اولیه نشان میدهد که هسته اصلی جبهه جدید، جیشالعدل، برجستهترین گروه شبهنظامی سنی بلوچ است که سالهاست حملات مرگباری را در داخل ایران انجام داده است.
سخنگوی این جبهه که تنها با نام محمد بلوچ معرفی شده است، از یک تریبون رسمی به زبان فارسی سخنرانی کرد و اظهار داشت که “جبهه مقاومت مردمی” نماینده “صدای واحد” جناحهای مختلف است.
اهداف و گفتمان سیاسی
سخنگو تأکید کرد که مأموریت این جبهه دفاع از کرامت انسانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی در برابر آنچه او “رژیم فرقهگرا و سرکوبگر” دولت ایران نامید، است.
اعلام جبهه جدید و تغییر در شعارهای آن، گامی مهم در تکامل شبهنظامیان بلوچ است، نشانهها حاکی از حرکت از تمرکز سنتی بر هویت سنی، جهاد و مطالبات بلوچ به سمت گفتمان سیاسی گستردهتری است که همه اقلیتهای ایران را در بر میگیرد.
این گفتمان شامل دعوت از کردها، اعراب، ترکها، ترکمنها، گیلکها و “پیروان همه فرقهها و مذاهب” برای پیوستن به صفوف جبهه است که نشاندهنده جاهطلبی آشکار برای گسترش عضویت و پیام سیاسی جبهه فراتر از مرزهای جغرافیایی و قومی سنتی است.
ناظران معتقدند که این تغییر، نشاندهنده آگاهی شبهنظامیان بلوچ از محدودیتهای مرتبط با شورش قومی محدود جغرافیایی در استان سیستان و بلوچستان، یکی از فقیرترین مناطق ایران، است.
از طریق این گفتمان جدید، جبهه به دنبال افزایش مشروعیت خود در داخل و خارج از کشور و ایجاد فرصتهای جدید برای جذب نیرو و تأمین مالی فراتر از پایگاه سنتی گروههای مسلح بلوچ است.
واکنش رسانهها و تهران
در پاسخ، رسانههای وابسته به سپاه پاسداران به سرعت این جبهه جدید را بیاعتبار کردند.
خبرگزاریهایی مانند فارس نیوز و مشرق آن را نسخه بازیافتی جیشالعدل توصیف کردند و ادعا کردند که ” تاریخ انقضا” آن پس از یک سری عملیات سپاه در سیستان و بلوچستان گذشته است.
این منابع تأکید کردند که این ادغام عمدتاً شامل “گروههای ورشکسته” ای بود که برای اهداف تبلیغاتی و جذب حامیان مالی خارجی بالقوه، بزرگنمایی میشدند.
برخی از رسانههای میانهروتر، مانند جماران، روایت مشابهی را اتخاذ کردند و اعلام این جبهه را به عنوان “پروژه جدید موساد” در شرق ایران، نتیجه شکستهای عملیاتی و “نارضایتی فزاینده عمومی” از شبهنظامیان بلوچ، به تصویر کشیدند.
از دیدگاه تهران، این توصیف دو هدف سیاسی را دنبال میکند: اول، برجسته کردن ضعف این گروه برای عموم مردم داخلی، و در نتیجه نشان دادن اثربخشی کمپینهای امنیتی اخیر؛ و دوم، مرتبط کردن فعالیتهای محلی با سازمانهای اطلاعاتی خارجی، به ویژه اسرائیل، برای توجیه تشدید اقدامات امنیتی داخلی.
با وجود فشارهای شدید امنیتی، از جمله دستگیریها، عملیات نظامی و تشدید نظارت، جیشالعدل به انجام مجموعهای از حملات مرگبار ادامه داده و توانایی خود برای ادامه عملیات رزمی را نشان داده است.
در این زمینه، این گروه تازه تأسیس، با اتخاذ نامی جدید و گفتمان سیاسی گستردهتر، قصد دارد خود را در منازعات قومی و سیاسی گستردهتر در ایران جای دهد و تلاش کند وابستگی مذهبی که مشروعیت داخلی و بینالمللی آن را محدود میکند، کاهش دهد و کانالهای جدیدی برای تأمین مالی و جذب نیرو باز کند.
“با این حال، شکاف قابل توجهی بین جاهطلبیهای لفظی این گروه و واقعیت سازمانی آن وجود دارد، وعملیات میدانی گروه هنوز به استان سیستان و بلوچستان محدود است و با هویت بلوچ گره خورده است.
تبدیل شدن به یک جنبش واقعاً ملی نیازمند شبکه گستردهای از روابط بین اقلیتهای مختلف و سطح بالایی از ظرفیت سازمانی است که این گروهها معمولاً در تاریخ مدرن ایران از خود نشان ندادهاند.”
در سطح نمادین و سیاسی، تغییر در گفتمان این گروه پیامدهای قابل توجهی برای سایر اقلیتهای ایرانی دارد. این جبهه با توسل به کردها، عربها، ترکمنها و گیلکها، تلاش میکند تا از حس واقعی عدم نمایندگی سیاسی و محرومیت اقتصادی و فرهنگی که تقریباً نیمی از جمعیت ایران در آن سهیم هستند، بهرهبرداری کند.
رویدادهای اخیر، مانند اعتراضات “زنان، زندگی، آزادی” در سال ۲۰۲۲، منعکسکننده این خشم عمومی رو به رشد است، در حالی که واکنش شدید امنیتی دولت در مناطق کردنشین، عربنشین و بلوچنشین این خواستهها و اعتراضات را تشدید کرده است.
در حالی که این تغییر در لفاظی ممکن است برای جذب سایر اقلیتها، به ویژه از آنجا که بسیاری از جوامع کرد، عربنشین و آذربایجانی فعالیت سیاسی مسالمتآمیز را به خشونت مسلحانه ترجیح میدهند، با مشکل مواجه شود، گفتمان جدید لایه جدیدی از پیچیدگی سیاسی را اضافه میکند.
این گفتمان نشان میدهد که اعتراضات و امتیازات نابرابر در بین اقلیتها مسائل جداگانهای نیستند، بلکه به هم پیوسته هستند که میتواند چالشی برای امنیت داخلی ایران ایجاد کند و نگرانیهایی را در سپاه پاسداران در مورد پتانسیل تعمیق اختلافات داخلی ایجاد کند.