بحران حکمرانی ایران به نقطهای رسیده که کمبود آب، برق، ناامنی غذایی و تورم افسارگسیخته، زندگی میلیونها شهروند را فلج کرده است. اظهارات صریح مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، درباره ناتوانی در حل مشکلات و وابستگی کامل تصمیمات به رهبر، نشاندهنده قفلشدن کامل حاکمیت و بیپاسخماندن نیازهای اساسی مردم است.
بحران حکمرانی ایران
بحران حکمرانی ایران امروز دیگر یک تحلیل انتقادی یا شعار مخالفان نیست، بلکه واقعیتی است که حتی مقامات عالیرتبه حکومت به آن اذعان دارند. از بحرانهای زیرساختی مانند کمبود آب و برق گرفته تا تورم افسارگسیخته و سقوط ارزش پول ملی، همه نشانههایی از یک ساختار فرسوده و ناکارآمد هستند که توانایی پاسخگویی به نیازهای ابتدایی مردم را از دست داده است. در چنین شرایطی، تصمیمگیریهای کلان نه بر اساس منافع عمومی، بلکه تحت سلطه حلقهای محدود از قدرت انجام میشود و این امر بنبست مدیریتی را عمیقتر کرده است. تکرار بحران حکمرانی ایران در حوزههای مختلف، از امنیت غذایی تا سیاست خارجی، نشان میدهد که این وضعیت دیگر صرفاً یک مشکل مقطعی نیست، بلکه مسیری است که کشور را به سوی فروپاشی تدریجی سوق میدهد.
از تعطیلی ادارات تا بنبست تصمیمگیری
تصمیم دولت برای تعطیلی بانکها و ادارات به بهانه صرفهجویی در مصرف انرژی، نمونهای آشکار از راهکارهای کوتاهمدت و ناکارآمدی است که نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه زندگی روزمره مردم را مختل میسازد. این گونه اقدامات، نشانهای روشن از بحران حکمرانی ایران است که در آن، به جای برنامهریزی اصولی و سرمایهگذاری در زیرساختها، سادهترین مسیر یعنی تعطیلی و توقف خدمات انتخاب میشود. در چنین شرایطی، تصمیمگیریهای حیاتی به تعویق میافتد یا به بنبست میرسد، زیرا هیچ اقدام مؤثری بدون هماهنگی با بالاترین سطوح قدرت امکانپذیر نیست. تداوم این وضعیت، عملاً بحران حکمرانی ایران را به مرحلهای رسانده که نه توان حل ریشهای مشکلات وجود دارد و نه ارادهای برای ایجاد اصلاحات جدی دیده میشود.
تناقض در سیاست خارجی و هراس از حمله دوباره
پزشکیان در بخشی دیگر از سخنانش گفت:«اگر برنامه هستهای بسازیم، دوباره حمله میکنند.»این اظهارنظر در تضاد آشکار با تبلیغات رسمی رژیم درباره «پیروزی» در جنگ ۱۲ روزه است. در حالی که رسانههای حکومتی از اقتدار نظام سخن میگفتند، سخنان رئیسجمهور نشان داد که حاکمیت به شدت نگران آسیبپذیری زیرساختهای حساس و احتمال تکرار حملات است.
امنیت غذایی در آستانه فروپاشی
کاهش شدید ذخایر خوراک دام و هشدار ۷۶ واردکننده این حوزه، زنگ خطر جدی برای بازار گوشت، مرغ و لبنیات را به صدا درآورده است. این کمبود میتواند زنجیره تأمین مواد غذایی کشور را مختل کرده و میلیونها خانواده را با گرانی و کمبود شدید مواجه سازد. تخصیص ارز ترجیحی به شرکتهای دولتی و نادیده گرفتن بخش خصوصی، نمونهای دیگر از تصمیمات نادرست است که ریشه در بحران حکمرانی ایران دارد. در شرایطی که نیاز به اقدامات فوری و برنامهریزی دقیق برای جلوگیری از فروپاشی امنیت غذایی وجود دارد، تأخیرهای طولانی و اولویتدادن به منافع گروههای خاص، اوضاع را وخیمتر کرده است. تکرار بحران حکمرانی ایران در حوزههای حیاتی همچون تأمین مواد غذایی، نشان میدهد که بیتوجهی به این بخش نهتنها رفاه مردم، بلکه ثبات اجتماعی کشور را نیز تهدید میکند.
ایران امروز در نقطهای ایستاده که مجموعهای از بحرانهای همزمان—از کمبود آب و برق تا ناامنی غذایی و تهدیدات خارجی—ساختار حکمرانی را به لرزه انداخته است. اعترافات بیسابقه مقامات ارشد، بهویژه رئیسجمهور، نشان میدهد که مشکلات نه ناشی از یک حادثه مقطعی، بلکه نتیجه دههها سوءمدیریت و تمرکز قدرت در دایرهای محدود است. شکاف عمیق میان مردم و حاکمیت هر روز گستردهتر میشود و در غیاب اراده برای اصلاح، کشور در مسیری حرکت میکند که پایان آن میتواند فروپاشی کامل باشد. پرسش اینجاست که آیا هنوز فرصتی برای تغییر باقی مانده یا زمان، این شانس را از دسترس ایران گرفته است؟