تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران دیگر قابل انکار نیست. از خشکسالیهای پیدرپی گرفته تا طوفانهای گرد و غبار، بحرانهای زیستمحیطی چنان گسترده شدهاند که زندگی میلیونها نفر، بهویژه اقلیتهای ساکن در مناطق حاشیهای را به خطر انداختهاند. در حالیکه سیاستهای ناکارآمد زیستمحیطی حکومت، روند تخریب طبیعت را تسریع کرده، نبود عدالت اقلیمی، بار اصلی این بحران را بر دوش جوامع آسیبپذیر گذاشته است.
تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران
تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران دیگر یک نگرانی دور از ذهن نیست، بلکه به واقعیتی روزمره برای میلیونها ایرانی تبدیل شده است. از خشکسالیهای شدید گرفته تا سیلابهای غیرمنتظره، کشور شاهد پیامدهای متعددی از دگرگونیهای اقلیمی است که زندگی، معیشت و حتی مهاجرتهای داخلی را تحت تأثیر قرار دادهاند. تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران را میتوان در افت سطح آب دریاچهها، کاهش بارندگیهای فصلی و افزایش ریزگردها مشاهده کرد؛ عواملی که نهتنها سلامت عمومی را تهدید میکنند، بلکه آینده کشاورزی و امنیت غذایی کشور را نیز با خطر مواجه ساختهاند.
در سالهای اخیر، بسیاری از کارشناسان هشدار دادهاند که ادامه این روند میتواند باعث نابودی بخشهایی از زیستبوم ایران شود. برای مثال، خشک شدن تالابها و عقبنشینی منابع آبی زیرزمینی موجب شده است که برخی از مناطق روستایی خالی از سکنه شوند. این وضعیت موجب مهاجرت گسترده به شهرها و فشار مضاعف بر زیرساختهای شهری شده است. تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران در این مرحله نهفقط یک مسئله زیستمحیطی، بلکه چالشی اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی به شمار میرود.
اقلیتهای ایرانی؛ قربانی بیتوجهی محیطزیستی و تبعیض سیاسی
اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران، مانند کردها، عربها، بلوچها و ترکمنها، نهتنها با تبعیضهای سیاسی و فرهنگی روبهرو هستند، بلکه از پیامدهای شدید بیتوجهی محیطزیستی نیز رنج میبرند. تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران در مناطق مرزی و محروم، که عمدتاً محل سکونت این اقلیتهاست، بهمراتب شدیدتر است. خشکسالی، کاهش منابع آب، طوفانهای گردوغبار و نابودی پوشش گیاهی، زندگی روزمرهی مردم را مختل کرده و موج جدیدی از مهاجرت اجباری را رقم زده است. در حالیکه مسئولان کشور غالباً بحرانهای زیستمحیطی را نادیده میگیرند یا به شکل سیاسی با آن برخورد میکنند، تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران همچنان باعث افزایش فقر، بیکاری و ناامیدی در میان این اقلیتها شده است. این وضعیت نابرابر، شکافهای اجتماعی را عمیقتر کرده و زمینهی بیثباتی بیشتری در مناطق حاشیهای فراهم آورده است.
نقش نهادهای بینالمللی
در سالهای اخیر، تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران نه تنها منابع آبی و زیستمحیطی کشور را با بحران روبهرو کرده، بلکه زندگی بسیاری از اقلیتهای قومی و مذهبی را نیز به خطر انداخته است. خشکسالیهای پیاپی، فرونشست زمین، طوفانهای گرد و غبار و کاهش منابع کشاورزی در مناطقی چون خوزستان، بلوچستان و کردستان بیشترین آسیب را به جوامعی زده که از پیش هم با تبعیض و محرومیت مواجه بودهاند. در این میان، نقش نهادهای بینالمللی مانند برنامه محیطزیست سازمان ملل (UNEP)، سازمان جهانی هواشناسی (WMO) و نهادهای حقوق بشری در بازتاب این وضعیت بحرانی و فشار بر دولت ایران برای اجرای سیاستهای پایدار و عدالتمحور اهمیت ویژهای یافته است. این نهادها میتوانند از طریق ارائه گزارشهای مستند، حمایت مالی و فنی، و همچنین جلب توجه افکار عمومی جهانی به وضعیت اقلیتها در ایران، گامهای موثری بردارند. واقعیت این است که تأثیرات تغییرات اقلیمی در ایران بدون همکاری و فشار بینالمللی بهسختی قابل مهار خواهد بود، بهویژه زمانی که حکومت اولویت خود را نه بر حفظ محیطزیست بلکه بر سیاستهای امنیتی متمرکز کرده است.
در شرایطی که پیامدهای تغییرات اقلیمی در ایران هر روز گستردهتر میشود، ضرورت اقدام فوری از سوی جامعه جهانی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. سکوت یا بیتوجهی به حمایت از تلاشهای زیستمحیطی در ایران، نهتنها بحرانهای داخلی را تشدید میکند، بلکه تهدیدی برای ثبات منطقهای نیز به شمار میآید. از این رو، فشار بر حاکمیت برای پایبندی به تعهدات زیستمحیطی، همراه با حمایت از سازمانهای مدنی و کارشناسان بومی، میتواند کلید مهار فاجعهای باشد که در افق نزدیک پدیدار شده است.