در حالی که آموزش، یکی از بدیهیترین حقوق انسانی هر کودک است، گزارشها حاکی از آن است که محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل بار دیگر شدت گرفته است. بخشنامهی تازهای از سوی وزارت آموزشوپرورش، موجب شده هزاران کودک بیشناسنامه در استان سیستان و بلوچستان از مدرسه اخراج شوند. این تصمیم، موجی از نگرانی و انتقاد را میان خانوادهها و فعالان اجتماعی برانگیخته است.
یکی از این کودکان، پسر ۱۰ سالهای از زاهدان است که با چشمانی پر از حسرت میگوید: «آرزو دارم شناسنامه داشته باشم تا بتوانم درس بخوانم… ما هم مردمیم!» جملهای ساده اما عمیق که عمق بیعدالتی را به تصویر میکشد.
تبعیضی که نسل به نسل ادامه دارد
پدیدهی محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل موضوعی تازه نیست. سالهاست که در استان سیستان و بلوچستان، هزاران کودک به دلیل نداشتن مدارک هویتی از تحصیل بازماندهاند. در بسیاری از موارد، خانوادهها به دلایل تاریخی یا اجتماعی نتوانستهاند شناسنامه بگیرند؛ کودکانی که در همین خاک متولد شدهاند، اما از ابتداییترین حقوق شهروندی محروماند.
در نتیجه، چرخهای از فقر، بیسوادی و حاشیهنشینی در این مناطق شکل گرفته است. کودکانی که امروز پشت در مدارس ماندهاند، فردا در جستوجوی کارهای سخت و کمدرآمد خواهند بود.
سیاستی که زخم کهنه را تازه کرد
بخشنامهی جدید آموزشوپرورش، مدارس را موظف کرده است که تنها از دانشآموزان دارای مدارک رسمی ثبتاحوال نامنویسی کنند. در ظاهر، هدف از این دستور «نظم اداری» عنوان شده است، اما در عمل، این تصمیم به معنای حذف هزاران دانشآموز بلوچ از سیستم آموزشی است.
فعالان مدنی میگویند اجرای چنین بخشنامهای، نهتنها تبعیضآمیز بلکه برخلاف اصول قانون اساسی و تعهدات بینالمللی ایران در زمینهی حقوق کودک است. اصل ۳۰ قانون اساسی تصریح میکند که دولت موظف است آموزش رایگان را برای همهی کودکان فراهم کند، بدون تبعیض. با این حال، محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل بار دیگر نقض آشکار این اصل را یادآور میشود.
پیامدهای انسانی و اجتماعی
کارشناسان اجتماعی هشدار میدهند که محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای آیندهی این استان و کشور به همراه داشته باشد. محرومیت آموزشی، زمینهساز گسترش فقر، بیکاری، آسیبهای اجتماعی و احساس بیاعتمادی نسبت به حاکمیت است.
از سوی دیگر، آموزش برای این کودکان نهفقط وسیلهای برای یادگیری، بلکه امیدی برای رهایی از چرخهی تبعیض است. وقتی این امید از آنان گرفته شود، جامعه در آینده هزینهی سنگینی برای بازگرداندن آن خواهد پرداخت.
ندای عدالت آموزشی
در سالهای اخیر، سازمانهای مردمنهاد، روحانیون اهل سنت، و حتی برخی مسئولان محلی بارها خواستار رفع محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل شدهاند. آنان تأکید دارند که هیچ کودکی نباید قربانی سیاستهای اداری یا تبعیض قومی شود.
عدالت آموزشی یعنی باز کردن درهای مدرسه برای همه، نه بستن آنها بر چهرههای کوچک و چشمهای منتظر. وقتی کودکی در گوشهای از زاهدان آرزو میکند شناسنامه داشته باشد تا درس بخواند، این نشانهی شکست یک سیاست نیست، بلکه نشانهی شکست وجدان جمعی است.
مطالعه بيشتر : اجرای حکم قطع انگشت در اصفهان؛ تصمیمی بحثبرانگیز با وجود رضایت شاکی
تا کی باید ادامه یابد؟ تا کی باید خبر محرومیت کودکان بلوچ از تحصیل تکرار شود، بیآنکه تغییری در سیاستها و تصمیمات کلان کشور ایجاد شود؟ آیندهی هر جامعه در کلاسهای درس ساخته میشود، نه در دیوارهای ادارات ثبتاحوال.
اگر آموزش را از کودک بلوچ دریغ کنیم، در حقیقت بخشی از آیندهی ایران را از خود گرفتهایم. امروز وقت آن رسیده است که صدای این کودکان شنیده شود — کودکانی که تنها جرمشان بیشناسنامه بودن است، نه بیاستحقاق بودن.