حمله اسرائیل به اوین، نهتنها ابعاد امنیتی و سیاسی گستردهای داشت، بلکه زندگی و سرنوشت زندانیان، بهویژه زنان زندانی، را وارد مرحلهای تازه از بحران و سرکوب کرد. روایتهای منتشرشده از انتقال اجباری، ضربوشتم، و نگهداری زنان در شرایط غیرانسانی در زندان قرچک، بار دیگر نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران را به نمایش میگذارد.
حمله اسرائیل به اوین؛ پشت میلهها چه گذشت؟
حمله اسرائیل به اوین، نهتنها یک رویداد صرفاً نظامی یا امنیتی نبود، بلکه نقطه عطفی در بحرانهای داخلی و نقض حقوق بشر در ایران بهحساب میآید. این حمله، که در بحبوحه تنشهای شدید میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل صورت گرفت، بار دیگر نشان داد که زندانیان سیاسی و عقیدتی، بهویژه زنان زندانی، چگونه قربانی بازیهای پشتپرده و رقابتهای منطقهای میشوند. بسیاری از ناظران معتقدند که حمله اسرائیل به اوین، فقط به زیرساختهای فیزیکی این زندان آسیب وارد نکرد، بلکه امنیت روانی و جسمی زندانیان و خانوادههای آنها را هم بهشدت به خطر انداخت.
در حالی که جمهوری اسلامی بلافاصله پس از این حمله، رسانههای وابسته به خود را بسیج کرد تا این اقدام را تجاوز آشکار و تهدیدی علیه امنیت ملی معرفی کند، اما آنچه در پشت دیوارهای اوین گذشت، بسیار فراتر از یک درگیری نظامی بود. زنان زندانی در شرایطی به حال خود رها شدند که بخشهایی از زندان تخریب شده بود، آب و برق قطع شده بود، امکان تماس با خانوادهها وجود نداشت و فضای امنیتی شدید بر زندان حاکم بود. گزارشهای رسیده نشان میدهد که بسیاری از زندانیان، بدون آنکه اطلاعی از سرنوشت خود داشته باشند، با ترس و بلاتکلیفی در میان آوار و شیشههای شکسته، شب را به صبح رساندند.
از سوی دیگر، نگرانیها زمانی دوچندان شد که خبر انتقال گروهی از زنان زندانی اوین به زندان قرچک منتشر شد؛ مکانی که بهخاطر شرایط فاجعهبار بهداشتی، کمبود امکانات و فضای خفقانآور، بارها مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری قرار گرفته است. انتقال این زنان نهتنها بهمنزله شکنجه و فشار مضاعف تلقی میشود، بلکه این نگرانی را در میان خانوادهها و فعالان حقوق بشر ایجاد کرده است که جمهوری اسلامی قصد دارد در سایه جنگ و آشفتگی، اقدامات سرکوبگرانه و نقض حقوق اولیه زندانیان را تشدید کند.
قرنطینه قرچک؛ نماد بیحقوقی و تحقیر
قرنطینه قرچک، امروز به نماد آشکار بیحقوقی، تحقیر و شرایط غیرانسانی زندانیان زن در ایران تبدیل شده است. این مکان، که در ظاهر با عنوان «قرنطینه» معرفی میشود، در عمل جایی است برای شکستن روحیه، اعمال فشار روانی و فیزیکی، و محروم کردن زنان از ابتداییترین حقوق انسانیشان. پس از حمله اسرائیل به اوین، مسئولان جمهوری اسلامی نهتنها امنیت زندانیان را تضمین نکردند، بلکه با انتقال اجباری آنان به قرچک، عملاً موج جدیدی از سرکوب و آزار را علیه این زنان آغاز کردند.
بر اساس روایتهای موثق، زنانی که از اوین به قرچک منتقل شدند، ابتدا در سالن معروف به «باشگاه» نگهداری شدند، جایی که شرایط بسیار غیرانسانی و فضای تنگ و آلوده آن، پیشتر در جریان سرکوب اعتراضات زن، زندگی، آزادی، بارها مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری قرار گرفته بود. اما وضعیت زمانی وخیمتر شد که این زنان را به بخش «قرنطینه» منتقل کردند؛ فضایی بسته، آلوده و بیامکانات که حتی هوای تازه هم به سختی در آن جریان دارد.
در قرنطینه قرچک، اتاقهای کوچک و بدون پنجره، گرمای طاقتفرسای ورامین، نبود سیستمهای خنککننده، کمبود آب آشامیدنی، توالتهای غیربهداشتی و صفهای چند ساعته برای دسترسی به یک خط تلفن، تنها بخشی از مشکلاتی است که زنان زندانی باید با آن دست و پنجه نرم کنند. این در حالی است که پس از حمله اسرائیل به اوین، بسیاری از این زنان در شرایط روحی و جسمی نامناسب و بعضاً مجروح به قرچک منتقل شدند و هیچ امکاناتی برای درمان یا مراقبت پزشکی مناسب برای آنها فراهم نشد.
بیشتر بخوانید : بازداشت مزدوران در ایران؛ ۷۰۰ نفر و اعدام ۳ نفر در ۱۲ روز!
جمعبندی
حمله اسرائیل به اوین را میتوان نقطه عطفی در بحرانهای امنیتی و انسانی اخیر ایران دانست. این حمله، که بسیاری آن را بخشی از جنگ سایهوار و تلافیجویانه میان ایران و اسرائیل ارزیابی میکنند، تنها یک رویداد نظامی نبود، بلکه پیامدهای گستردهای بر وضعیت حقوق بشر، بهویژه وضعیت زندانیان، بهجا گذاشت. تخریب بخشهایی از زندان اوین، بیخبری مطلق از سرنوشت برخی زندانیان، انتقال مخفیانه گروهی از آنان از جمله احمدرضا جلالی، و سرنوشت مبهم زنان زندانی، تنها بخشی از زنجیره نگرانیهایی است که پس از حمله اسرائیل به اوین افکار عمومی را درگیر کرده است.