مدارس خوزستان هنوز سقف ندارند، حتی بعد از دههها وعده و بودجههای میلیاردی. در حالی که مسئولان از عدالت آموزشی سخن میگویند، کودکان عرب و محروم این استان در کلاسهایی بدون امکانات اولیه درس میخوانند.
مدارس خوزستان؛ نماد تبعیض آموزشی
در حالی که در بسیاری از مناطق کشور، مدارس نوساز با امکانات آموزشی بهروز ساخته میشوند، مدارس خوزستان همچنان با سقفهای فروریخته، کلاسهای بدون کولر و حتی نبود میز و صندلی مناسب دست و پنجه نرم میکنند. این وضعیت نهتنها کرامت دانشآموزان را زیر سؤال میبرد، بلکه نشاندهندهی سیاستهای تبعیضآمیز و بیتوجهی تاریخی به استانهای محروم است. در برخی از مناطق روستایی خوزستان، دانشآموزان مجبورند زیر درخت یا در اتاقهای مخروبه درس بخوانند؛ چراکه مدارس خوزستان از ابتداییترین زیرساختهای آموزشی نیز بیبهرهاند. این تبعیض سیستماتیک در حالی ادامه دارد که خوزستان یکی از غنیترین استانها از نظر منابع طبیعی و درآمدهای ملی محسوب میشود.
سقفهای ریخته، آیندههای تباه
مدارس خوزستان، بهویژه در مناطق عربنشین، با وضعیت اسفبار فیزیکی روبهرو هستند. بارها گزارشهایی از ریزش سقف، نبود سیستم گرمایشی و سرمایشی، و نبود امکانات اولیه در مدارس خوزستان منتشر شده است. در برخی مناطق روستایی، کلاسها در کانکس یا حتی در فضای باز برگزار میشوند. والدین نگران امنیت فرزندانشان هستند و معلمان از نبود حمایت آموزشی و ساختاری گلایه دارند. مدارس خوزستان سالهاست که در سکوت مسئولان، نمادی از تبعیض ساختاری و بیعدالتی آموزشی شدهاند؛ جایی که کودکان نه با صدای زنگ مدرسه، بلکه با صدای ریزش سقف و ترک دیوارها آموزش را آغاز میکنند.
چالشهای آموزشی در مناطق محروم ایران
چالشهای آموزشی در مناطق محروم ایران، بهویژه در استانهایی مانند خوزستان، به یکی از معضلات ساختاری کشور تبدیل شدهاند. مدارس خوزستان در بسیاری از نقاط این استان فاقد امکانات اولیه مانند سقف ایمن، نیمکت مناسب، سیستم گرمایشی یا سرمایشی و حتی سرویسهای بهداشتی بهداشتی هستند. این در حالی است که کودکان در این مناطق ناچارند در شرایطی غیربهداشتی و خطرناک، آموزش ببینند؛ شرایطی که نهتنها امنیت جسمی آنها را تهدید میکند، بلکه بر انگیزه و کیفیت یادگیری نیز تأثیر منفی میگذارد.
با وجود وعدههای مکرر مسئولان درخصوص بهبود زیرساختهای آموزشی، مدارس خوزستان همچنان با مشکلات جدی روبهرو هستند. مناطق عشایری و روستایی بیش از همه در حاشیه قرار گرفتهاند و بسیاری از کودکان بهدلیل نبود مدرسه یا فاصله زیاد تا نزدیکترین مرکز آموزشی، از تحصیل بازمیمانند. کارشناسان معتقدند که حل این بحران نیازمند ارادهای سیاسی و تخصیص عادلانه منابع در سطح ملی است؛ در غیر این صورت، چرخه فقر و نابرابری در این مناطق همچنان ادامه خواهد یافت.
با وجود تمام شعارهای رسمی درباره عدالت آموزشی، مدارس خوزستان همچنان گواهی زنده بر نبود این عدالتاند. کلاسهای فرسوده و سقفهای فرو ریخته نه تنها تهدیدی برای جان دانشآموزان هستند، بلکه آیندهی نسلهای کاملی را در یکی از غنیترین استانهای ایران از نظر منابع به خطر میاندازند. اگر اقدامات جدی و فوری برای رفع نابرابری آموزشی انجام نشود، محرومیت فرزندان خوزستان از آموزش، همچنان لکه ننگی بر پیشانی سیاستهای تبعیضآمیز نسبت به حاشیهنشینان جغرافیایی و جمعیتی در ایران باقی خواهد ماند.