ممنوعیت آواز زنان در ایران سالهاست به یکی از نمادهای تبعیض و سرکوب فرهنگی در این کشور تبدیل شده است. در حالی که زنان ایرانی همچنان اجازه ندارند صدای خود را بهطور رسمی در صحنههای موسیقی بلند کنند، فیلم مستقل «بیداد» ساخته سهیل بیرقی، با روایت زندگی یک زن خواننده معترض، این واقعیت تلخ را به تصویر کشیده است.
ممنوعیت آواز زنان در ایران
ممنوعیت آواز زنان در ایران یکی از جنجالیترین نمونههای سرکوب حقوق فرهنگی و هنری در جمهوری اسلامی است. در چهار دهه گذشته، زنان ایرانی بارها و بارها تلاش کردهاند صدای خود را از طریق موسیقی و آواز به گوش جهانیان برسانند، اما هر بار با دیوار بلند سانسور و محدودیت مواجه شدهاند. این ممنوعیت نهتنها بر صحنههای رسمی موسیقی سایه انداخته، بلکه بر زندگی روزمره زنان هنرمند نیز تأثیر مخربی گذاشته است.
از ممنوعیت کنسرتهای تکخوانی زنان گرفته تا فشار بر گروههای موسیقی مختلط و حتی سانسور صدای زنان در رسانههای عمومی، همگی نشان میدهد که ممنوعیت آواز زنان در ایران صرفاً یک قانون نیست، بلکه بخشی از سیاست سیستماتیک حذف زنان از فضاهای فرهنگی است. با این حال، بسیاری از زنان با وجود تمام تهدیدها و فشارها، همچنان در خلوت خود یا در فضای مجازی به خوانندگی ادامه میدهند و این مقاومت فرهنگی، نمادی از مبارزه برای حقوق برابر و آزادی بیان در جامعه ایران است.
کارلوویواری؛ سکوی جهانی برای اعتراض هنری
نمایش فیلم «بیداد» در جشنواره کارلوویواری، فراتر از یک اتفاق سینمایی ساده است؛ این رویداد بهنوعی بازتاب فریاد خاموش زنانی است که در کشور خود حتی از ابتداییترین حقوق هنری محروماند. ممنوعیت آواز زنان در ایران نهتنها آنان را از صحنههای رسمی و اجراهای زنده کنار زده، بلکه در سطحی عمیقتر، پیامدهای روانی، اجتماعی و فرهنگی برای جامعه بهدنبال داشته است. بسیاری از خوانندگان زن یا مجبور به سکوت شدهاند یا به فعالیتهای زیرزمینی و مهاجرت روی آوردهاند.
حالا، در شرایطی که هنوز ممنوعیت آواز زنان در ایران بهعنوان یکی از جلوههای آشکار تبعیض جنسیتی ادامه دارد، حضور فیلمهایی چون «بیداد» در جشنوارههای بینالمللی، پنجرهای کوچک اما مؤثر برای رساندن صدای این سرکوبشدگان به گوش جهانیان است. جشنواره کارلوویواری در جمهوری چک، با سابقهای طولانی در حمایت از سینمای مستقل و اجتماعی، بار دیگر نشان داده که هنر، حتی در محدودترین شرایط، میتواند مرزها را بشکند و حقیقت را فریاد بزند.
سهیل بیرقی؛ کارگردانی در سایه تهدید
سهیل بیرقی پیش از این نیز با ساخت فیلمهایی چون «من» و «عرق سرد» نشان داده بود که دغدغههای اجتماعی، بهویژه مسائل مربوط به زنان، جایگاه ویژهای در آثارش دارد. اما «بیداد» بیتردید جسورترین و سیاسیترین فیلم او تا به امروز است؛ اثری که مستقیماً به یکی از خطوط قرمز نظام میپردازد: ممنوعیت آواز زنان در ایران. این فیلم نهتنها به روایت درد و سکوت تحمیلی بر زنان هنرمند میپردازد، بلکه با زبان تصویر، محدودیتهای فرهنگی و هنری را به چالش میکشد.
در شرایطی که ممنوعیت آواز زنان در ایران همچنان در صدر مصادیق نقض آزادیهای فردی قرار دارد، ساخت و نمایش چنین فیلمی در سطح بینالمللی یک اقدام شجاعانه و پرریسک به شمار میرود. خروج امن سهیل بیرقی و تیمش از ایران، فرصتی فراهم کرد تا «بیداد» به جشنوارههای جهانی برسد و بار دیگر نگاه رسانهها و فعالان حقوق بشر را متوجه سرکوب سیستماتیک زنان در جمهوری اسلامی ایران کند.
بیشتر بخوانید : حضور جنجالی سعید روستایی در جشنواره کن با «زن و بچه»
جمعبندی
فیلم «بیداد» نهتنها یک اثر هنری، بلکه بیانیهای صریح و جسورانه در نقد وضعیت اجتماعی و سیاسی امروز ایران است. این فیلم با روایت داستانی تلخ و واقعی، بخشی از واقعیت سرکوب زنان و هنرمندان را که سالها در سکوت و سایه باقی مانده بود، به تصویر میکشد.
نمایش «بیداد» در جشنواره کارلوویواری، فراتر از یک حضور سینمایی ساده است؛ این اتفاق در واقع نماد پیروزی کوچکی برای تمام زنانی است که علیرغم فشارها، تهدیدها و محدودیتها، حاضر نیستند صدای خود را خاموش کنند. در این میان، ممنوعیت آواز زنان در ایران بهعنوان یکی از نمادهای بارز سرکوب فرهنگی، همواره در کانون توجه فعالان حقوق بشر و هنرمندان مستقل قرار داشته است. حالا سینما بار دیگر ثابت میکند که حتی وقتی صداها را در داخل خفه میکنند، تصویر و روایت میتواند مرزها را درنوردد و حقیقت را فریاد بزند.