هدف اقلیمی ۲۰۴۰ به نقطۀ بحران در سیاستهای سبز اروپا تبدیل شده است؛ هدفی که قرار بود نماد اتحاد و رهبری اتحادیه اروپا در مبارزه با تغییرات اقلیمی باشد، اکنون به میدان جدال میان اقتصاد، سیاست و بقا بدل شده است. در آستانۀ نشست کاپ۳۰ برزیل، اختلافات عمیق میان کشورهای عضو بر سر میزان کاهش انتشار گازهای گلخانهای، نهتنها اعتبار اروپا را به چالش کشیده، بلکه آینده تعهدات اقلیمی جهان را نیز در ابهام فرو برده است.
هدف اقلیمی ۲۰۴۰
هدف اقلیمی ۲۰۴۰ اکنون به یکی از حساسترین و بحثبرانگیزترین موضوعات در دستور کار اتحادیه اروپا تبدیل شده است. این هدف که بر اساس پیشنهاد کمیسیون اروپا کاهش ۹۰ درصدی انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۴۰ نسبت به سطح ۱۹۹۰ را دنبال میکند، قرار بود مسیر قاره را به سوی انتشار خالص صفر تا سال ۲۰۵۰ هموار سازد، اما در عمل به صحنۀ رویارویی جدی میان دولتها و صنایع اروپایی بدل شده است. کشورهایی چون لهستان و ایتالیا با اشاره به فشارهای اقتصادی، هزینه بالای انرژی و رقابت ناعادلانه با واردات ارزان از چین، اجرای چنین هدفی را تهدیدی برای اشتغال و رشد اقتصادی خود میدانند. در مقابل، دولتهایی مانند سوئد و هلند تأکید دارند که تأخیر در تحقق هدف اقلیمی ۲۰۴۰ میتواند پیامدهای فاجعهباری برای محیطزیست، کشاورزی و امنیت انرژی اروپا در پی داشته باشد. در این میان، بروکسل در تلاش است با امتیازدهیهای محدود، مانند بازنگری در ممنوعیت موتورهای درونسوز و کنترل بازار کربن، وحدت متزلزل اتحادیه را حفظ کند؛ وحدتی که اکنون بیش از هر زمان دیگری زیر فشار منافع ملی و واقعیتهای اقتصادی قرار گرفته است.
چالش میان اقتصاد و محیطزیست
مهمترین مسئله پیشروی اروپا، یافتن تعادلی میان رشد اقتصادی، امنیت انرژی و تعهدات زیستمحیطی است. صنایع سنگین و شرکتهای انرژی هشدار دادهاند که فشار برای حذف کامل سوختهای فسیلی میتواند به از دست رفتن شغلها و خروج سرمایه از قاره منجر شود. در مقابل، طرفداران سیاستهای سبز تأکید دارند که سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، فناوریهای پاک و زیرساختهای سبز، آینده رقابتی اروپا را تضمین میکند. به باور تحلیلگران، تصمیم روزهای آینده میتواند مسیر توسعه اقتصادی و زیستمحیطی اروپا را برای دهه آینده تعیین کند.