تهران، کلانشهری با جمعیتی بیش از ۱۵ میلیون نفر، اکنون در آستانه «روز صفر آبی» قرار گرفته است؛ روزی که شیرهای آب شهری کاملاً خشک میشوند. آنچه امروز برای پایتخت ایران رخ میدهد، پدیدهای بیسابقه در جهان نیست.
پیشتر، شهرهایی مانند کیپتاون آفریقای جنوبی، چنای هند و مکزیکوسیتی به این نقطه رسیده بودند؛ اما در هر مورد، الگوی اقلیمی، سیاستهای انسانی و سوءمدیریت نقش متفاوتی ایفا کردهاند.
بحران فراتر از خشکسالی
طبق گزارش فوربز، ایران در ششمین سال پیاپی خشکسالی شدید قرار دارد. بارشهای دو ماه نخست سال آبی جاری در تهران تقریباً صفر بوده است. مخازن آب شهر به سطح بحرانی رسیدهاند و در برخی موارد تنها چند درصد از ظرفیت خود را در اختیار دارند. منابع زیرزمینی نیز در نتیجه برداشتهای بیرویه طی دهههای گذشته تهی شدهاند.
علائم بحران فراتر از خشکسالی اکنون مشهود است: کاهش فشار آب، قطعیهای مکرر و طرحهای جدی برای سهمیهبندی. حتی مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، احتمال تخلیه پایتخت را در صورت ادامه بیبارانی مطرح کرده است.
تغییرات اقلیمی یا سوءمدیریت؟
کاوه مدنی، مدیر دانشگاه ملل متحد برای آب و محیطزیست، معتقد است که هر دو عامل در وضعیت فعلی دخیلاند، اما بحران بیش از آنکه ناشی از طبیعت باشد، نتیجه شکست مدیریتی است.
او میگوید: “بحران فراتر از خشکسالی کنونی دیگر بحران آب نیست، بلکه ورشکستگی آبی است؛ محصول دههها توسعه ناپایدار، برداشت بیش از توان طبیعت و بیتوجهی به هشدارهای علمی.”
دستکاری اقلیم یا فرار از مسئولیت؟
مدنی تأکید میکند هیچ سند علمی قابل اتکایی برای ادعاهای مطرحشده درباره “دزدی ابر”، “هارپ” و جنگ آبوهوایی علیه ایران وجود ندارد. به باور او، این نظریهها نگاه عمومی را از واقعیتهای تلخ حکمرانی غلط دور میکند و مسئولان را از پاسخگویی میرهاند.
آیا انتقال پایتخت یا تخلیه تهران راهحل است؟
مدنی تصریح میکند که تخلیه موقت تهران تنها یک مُسکن است و نه راهحل. جابجایی جمعیت بدون اصلاح ساختاری در بخش مدیریت آب، فقط بحران را از شهری به شهر دیگر منتقل میکند.
او توضیح میدهد: «ورشکستگی آبی ایران ملی است، نه شهری. بسیاری از مناطق کشور سالهاست با تنش آبی زندگی میکنند.»
آیا “روز صفر“ میتواند به فروپاشی سیاسی منجر شود؟
به گفته این کارشناس، کمبود آب میتواند خشم، بیاعتمادی و نابرابری را تشدید کند، اما لزوماً موجب فروپاشی سیاسی نمیشود. جامعهای که برای برآورده کردن نیازهای ابتدایی مانند آب تلاش میکند، الزامی ندارد توان جنبشهای گسترده سیاسی را داشته باشد.
او هشدار میدهد: “نباید خوشحال بود که شاید خشکسالی حکومت را سرنگون کند؛ زیرا حتی با تغییر حکومت، سفرههای آب همچنان خالی خواهند ماند.”
بارورسازی ابرها.. نجاتبخش یا انحراف پرهزینه؟
مدنی بارورسازی ابرها را روشی نامطمئن و کماثر معرفی میکند. این شیوه، حداکثر میتواند چند درصد بارش را افزایش دهد و هرگز قادر نیست بحران عظیم کمبود آب در سطح ملی را جبران کند.
راهحل واقعی چیست؟
به باور مدنی، تنها راه عبور از بحران آب، ترکیب اقدامات فوری و اصلاحات بلندمدت است:
راهحلهای کوتاهمدت:
کاهش مصرف
افزایش شفافیت و بازسازی اعتماد عمومی
پذیرش خطاهای مدیریتی، بهجای مقصر دانستن دشمنان و طبیعت
راهحلهای بلندمدت:
گذار از «اقتصاد مقاومتی» به «اقتصاد تابآور»
کاهش وابستگی به کشاورزی پرمصرف
استفاده از فناوریهای نو مانند تصفیه و بازچرخانی آب
مقابله با تفکر «سدسازی و انتقال آب» بهعنوان تنها راه نجات
نتیجهگیری: لحظه سرنوشتساز در راهروهای قدرت
مدنی مینویسد: “روز صفر یک بلای ناگهانی نیست؛ هشداری دیرهنگام از سیستمی که دههها نادیده گرفته شده است. اینکه این هشدار به نقطه بازگشت یا فرصت سازگاری تبدیل شود، نه به آسمان تهران، بلکه به تصمیمهای سیاسی در زمین بستگی دارد”.