وضعیت پرستاران در ایران به بحرانی عمیق و چندلایه تبدیل شده است؛ بحرانی که تنها به مسائل معیشتی و حقوقی ختم نمیشود، بلکه نشانهای از بیاعتمادی، خستگی مزمن، و نارضایتی گسترده در میان نیروهای خط مقدم درمان است. با وجود آگهیهای متعدد برای استخدام رسمی پرستاران، بخش زیادی از آنها یا تمایلی به پیوستن به بدنه نظام سلامت ندارند یا در فکر مهاجرت و ترک کشور هستند.
وضعیت پرستاران در ایران
وضعیت پرستاران در ایران در سالهای اخیر به یکی از بحرانهای جدی نظام سلامت تبدیل شده است. پرستارانی که روزی با عشق و تعهد وارد این حرفه شدهاند، امروز درگیر مشکلات متعددی از جمله دستمزدهای پایین، ساعتهای کاری طاقتفرسا، کمبود نیروی انسانی و بیتوجهی مدیریتی هستند. بسیاری از آنها از نبود امنیت شغلی و رفتارهای تحقیرآمیز در محیطهای درمانی گلایه دارند و احساس میکنند که صدایشان شنیده نمیشود. موج گسترده مهاجرت پرستاران نیز نشاندهنده عمق این بحران است؛ هزاران نفر از کادر درمان ایران تنها به امید یافتن شرایط انسانیتر راهی کشورهای دیگر شدهاند. در عین حال، افرادی که تصمیم گرفتهاند در ایران بمانند، اغلب به تغییر شغل یا خانهنشینی روی آوردهاند. واقعیت این است که اگر این روند ادامه یابد و مشکلات مزمن پرستاری نادیده گرفته شود، نظام درمانی کشور با آسیبهای جدیتری روبهرو خواهد شد. وضعیت پرستاران در ایران نهتنها بازتاب یک مشکل صنفی، بلکه نشانهای از بیتدبیری ساختاری در حوزه بهداشت و سلامت است.
فروپاشی نظام سلامت؛ تهدیدی جدی
وضعیت پرستاران در ایران به مرحلهای بحرانی رسیده است؛ مرحلهای که نهتنها سلامت کادر درمان، بلکه جان بیماران را نیز در معرض خطر قرار داده. در سالهای اخیر، گزارشهای متعددی درباره کمبود پرستار، شیفتهای طاقتفرسا، پرداختنشدن حقوق و مزایا، و مهاجرت گسترده نیروهای مجرب منتشر شده است. وضعیت پرستاران در ایران بازتابی از یک نظام سلامت رو به زوال است؛ سیستمی که بهجای حمایت از نیروهای درمانی، آنها را در چرخهای از فرسودگی و بیتفاوتی گرفتار کرده است.
این روند نگرانکننده نهتنها موجب کاهش کیفیت خدمات درمانی شده، بلکه اعتماد عمومی به نظام سلامت را نیز با چالش جدی مواجه کرده است. بدون بازنگری اساسی در سیاستهای استخدام، بودجهریزی و حمایت از کادر درمان، آیندهای تیره برای سلامت عمومی در انتظار ایران خواهد بود.
بحران خدمات درمانی
بحران خدمات درمانی در ایران در سالهای اخیر به شکل ملموسی خود را در زندگی روزمره مردم و کادر درمان نشان داده است. وضعیت پرستاران در ایران یکی از نمودهای اصلی این بحران است؛ پرستارانی که با وجود تحصیلات تخصصی، تجربه کاری و تعهد انسانی، نه از حقوق کافی برخوردارند، نه از امنیت شغلی و نه از احترام حرفهای. فشار کاری شدید، شیفتهای متوالی، نبود امکانات مناسب و تأخیر در پرداخت مطالبات، باعث شده تا بسیاری از پرستاران یا از کشور مهاجرت کنند یا خانهنشینی و تغییر شغل را ترجیح دهند.
در همین حال، کمبود شدید نیرو در بیمارستانها، بهویژه در بخشهای حساس مانند اورژانس و ICU، مستقیماً جان بیماران را تهدید میکند. خستگی مزمن، فرسودگی روانی و نبود حمایتهای قانونی و روانی برای پرستاران، شرایط را برای ادامه کار سخت و حتی خطرناک کرده است. متأسفانه برخوردهای امنیتی با اعتراضات صنفی نیز موجب کاهش انگیزه و افزایش بیاعتمادی نسبت به ساختارهای مدیریتی شده است.
اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و صدای پرستاران شنیده نشود، پیامدهای آن نهتنها دامنگیر کادر درمان خواهد بود، بلکه تمام جامعه را در معرض خطر قرار میدهد. بیتردید، وضعیت پرستاران در ایران بازتاب روشنی از عمق بحران در حوزه خدمات درمانی و ناتوانی مسئولان در پاسخگویی به مطالبات مشروع این قشر حیاتی است.
در پایان، تداوم بیتوجهی به وضعیت پرستاران در ایران، نهتنها نظام درمانی کشور را در معرض فروپاشی تدریجی قرار میدهد، بلکه زندگی میلیونها بیمار و خانوادههایشان را با خطر مواجه میسازد. در شرایطی که پرستاران با فشارهای کاری طاقتفرسا، حقوق معوقه، و تبعیضهای سیستماتیک روبهرو هستند، سکوت مسئولان میتواند پیامدهایی جبرانناپذیر به همراه داشته باشد. اگر تغییری فوری و بنیادین در سیاستهای حمایتی از کادر درمانی ایجاد نشود، اعتماد عمومی به خدمات درمانی بیش از پیش آسیب خواهد دید، و بحرانهای انسانی گستردهتری در راه خواهد بود.